تحقیق مقاله نقد مبانی فکری انجمن حجتیه

تعداد صفحات: 82 فرمت فایل: word کد فایل: 6204
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله فلسفه و اخلاق
قیمت قدیم:۱۱,۲۰۰ تومان
قیمت: ۸,۲۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نقد مبانی فکری انجمن حجتیه

    فصل اول

    کلیات

        شهر مقدس مشهد در برهه ای مغفول از حکمت و فلسفه و در خلأ عالمان متعمق و حکیم ، مواجه بروز افکار حادّ و  خصمانه در مبارزه با حکمت شد ، چهره فلسفه ستیزان عنوان گرفته از عالمانی شد که خود را تنها وارث علم و دانش نبوی و طریقه سلوک علمی و عملی خود را انحصارا برگرفته از متن دین و معارف ناب اهل بیت عصمت و طهارت میدانستند و هر گونه تفسیر و برداشت خود را از آیات و روایات صرفا عین مراد شریعت و دین قلمداد می کردند .  

        این بزرگان چنان خصومت زایدالوصفی با روش های فلسفی و عرفانی در قلمرو تفکر دینی ابراز می داشتند که تنها وجه ممیز خود را با سایر عالمان دینی که به تعمق و تفکر درباره متون فلسفی دین می پرداختند احیای فلسفه ستیزی و عرفان زدایی توسط استاد و شاگردانش با وجهه مذکور سرگذشت شنیدنی دارد . این سرگذشت توسط یکی از هواداران این مدرسه به کتابت درآمد و در اوایل دهه هفتاد شمسی به نام "مکتب تفکیک" منتشر شد ، البته این طرح گسترده تر از راه و رسم مرسوم و واقع این جریان بی نام تا آن زمان بود و فکر و ایده هایی بود که آن نگارنده برای تبلیغ و ترویج مشی دل داده خود به آن تعلیق کرده بود اما در مشی و مرام بزرگان و سایر همگنان او از اعمال این دقایق و ظرایف نه تنها خبری نیست که بر خلاف آن بسیار واضح ، مطلب وجود دارد . به هرصورت از آن زمان به بعد نام "تفکیک" عنوانی شد تا به این "مدرسه" و پیروانش تشخص بدهد و جمع این عالمان و مشی فکری آنها را نشانه ای باشد .

         شاگردان چندی در این مشی و مرام پرورش یافتند و هرکدام به فراخور استعداد و میل درونی شیوه ای برای اداء دین به استاد و ترویج تفکرات وی برگزیدند استادی که شاگردانش او را با غلو مفرط بحری قمقام و زخار و گفته های او را وحی منزل و فرصت هرگونه سوال درباره او را از خود زدوده و حتی چون و چرا در این باره را خروج از تدین تلقی می کردند ، برخی از شاگردان که دست به قلم بودند دریافت ها و یاداشت های خود از دروس استاد را عینا یا با کمی تفاوت تحریر کردند و متناوب منتشر کردند برخی دیگر که در حال و هوای وعظ و منبر و سخنرانی سیر می کردند نقش خود را در این زمینه بروز دادند . جمع همه این تلاش ها همه مکمل یکدیگر بود که با تمرکز بر قلمرو باورها به ویژه برخی مسائل معرکه آرا بین دانشمندان دینی  فقط درباره مبدأ و معاد آنهم فقط مسائلی که علیه فلسفه و عرفان توشه فراهم آورد ، دور می زد .

           ابتدای سخن و نوشته آنها مستقیم یا غیر مستقیم معارضه با عرفان و فلسفه اسلامی و انتها هم به همان جا ختم می گردد استدلال و استنتاج هر دو ، یک چیز را هدف می گیرد . این خصومت زاید الوصف همه وام گرفته از استادی است که سرنوشت او خود جالب است . گرچه شاگردانش او را تا حد شخصیتی نظرکرده و تشرف حاصل کرده و دست خط از امام غائب در دست می نگرند و مستند حجیت همه گفتارهای او ! چنین جمله ای را حاصل همان تشرف میدانند ! اخذ المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا .

        نقطه عطف سخنان و نوشتار این بزرگان تحذیر بلیغ و توصیه اکید بر احتراز از فکر فلسفی و شیوه عرفانی است ، گویا تنها رسالت دین و تکلیف دینی این بزرگان کوبیدن فلسفه و عرفان است و البته این ها همه از نعمت درسهایی است که استاد آنان سرلوحه مشی خود قرار داده و بلوایی عظیم تر از رسوخ و یا پیدایش فکر فلسفی در حوزه فکر اسلامی پیدا نکرده است .

        در بین این شاگردان وفادار به مرام استاد ، شیخ محمود تولایی مشهور به "حلبی" بیش از همه مقید و مروج فکر  او گشت ، وی در منابر و در بین عموم مردم بی نشان و با نشان به ترویج یکسره این شیوه پرداخت . او با نوشتن دروس استاد و به اصطلاح تقریرات درسی ، نقش مهمی در محفوظ ماندن دروس وی ایفا کرد .

        وی یکسره به تقریرنویسی از دروس استاد با خط چشم نواز پرداخت اما به انتشار آنها نپرداخت و در سالهای پایانی عمر همه دستنوشته های خود را به مرکز اسناد آستان قدس رضوِی تحویل داده است .

        زندگی شیخ محمود حلبی با تأسیس انجمن ضد بهائیت موسوم به "انجمن حجتیه" بسیار پرماجرا است ،  انجمنی بسیار پر رمز و راز چه پیش از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن ، انجمنی که مشخصه اصلی آن عدم دخالت در امور سیاسی و کنار نهادن سیاست از قلمرو فعالیت دینی آنان است . آنان خود اگر چه توجیه عوام پسند برای اتخاذ این مرام دارند اما به آسانی می توان در آینه مبانی فکری شان علت کناره گرفتن آنها را از سیاست مشاهده نمود .

        نگرش انحصار گرایانه به دین و منحصر دانستن تفکر دینی در آن چه استاد آنان به آنان القا کرده ، حاصلی بیش از این نمی تواند داشته باشد موج توفنده انقلاب اسلامی چنان چه حکومت طاغوتی را برافکند و نوید بخش حکومت جهانی منجی عالم بشریت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف شد ، مجال از اندیشه های یکسویه و یا انحرافی از مهدویت را نیز به زاویه راند ، انجمن مزبور که در تربیت نیروهای نفوذی و اِعمال پنهان کاری ید طولی داشت و در دوره طاغوت بسیار این ترفند آزموده و تمرین کرده بود بعد از انقلاب اسلامی نیز همان شیوه را با زبردستی دنبال نمود و اعضای خود را بی نام و نشان به مصادر امور کشوری فرستاد و زمینه تسلط بر مصادر حکومتی را برای خود فراهم آورد و به این وسیله در القای فکر خود مبنی بر ناکارآمدی حکومت ها و تفکیک دین از سیاست در زمان غیبت عملا دست به کار شد .

        رهبری داهیانه امام خمینی که مدتها قبل انقلاب اسلامی وسوسه تفکیک دین از سیاست را زهری مسموم بر اسلام ناب می دانست و در موضع گیری های پیامبرگونه خود واکنش سختی با این فکر انحرافی نشان داده و دلسوزان واقعی اسلام را با این انگاره آلوده به اغراض دشمنان هشدار فراوان داده بود ، با پیروزی انقلاب اسلامی انجمنی ها به لانه خزیدند و سر در لاک چاره جویی فروبردند و با القای انحراف مزبور ایده پوسیده تفکیک دین از سیاست را به گونه های ممکن دنبال کردند و به اصطکاک با منویات امام خمینی و آرمان ناب اسلام برخاستند ، امام خمینی با تحذیر و هشدار از این موضع مخرب به سخنرانی و بیان زاویه های انحرافی آن پرداختند . سخنرانی امام خمینی به اعلام تعطیلی انجمن از سوی ریش سفیدان ! آن انجامید اگر چه با سابقه مدید پنهان کاری این انجمن ، این هم ترفندی بود برای فعالیت اما به صورتی دیگر!

        کسی اگر با شیوه فکری این انجمن و بنیانگذاران فکری و عقیدتی آن آشنا باشد دست برداشتن آنان را از تفکرات دیرینه بسیار مستبعد و چیزی شبیه محال خواهددید ، اگر چه امروز به نعمت آزادی و جمهوری اسلامی آنان هم دست به ترویج مبادی فکری و عقیدتی مؤسس "انجمن" پرداخته و با عنوان های امثال "مجالس و منابر" کتابچه هایی با آرایه ها و ویراستاری ها و حذف و اضافه های لازم به بازار روانه کرده اند .

        این نوشته های مطبوع مبتنی بر ناگفته ها و نانمایانده هایی است که فقط مراجعه به تقریرات درسی دستنوشته آنها را بر ما برملا خواهد ساخت ، اندکی درنگ و تأمل و واکاوی ما را به زاویه های بسیار متباعد و متقاطع در این طرز تفکر آشنا خواهد کرد ، با این تأمل واضح خواهد شد که چنان چه استاد عالیقدر این مدرسه مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و شاگردان معظمش می پندارند ، بنیان های فکری آنان بیش از آن که مبتی بر وحی منزل باشد بر برداشت های یکسویه و نگرش های انحصارگرایانه مبتی است . جالب است که اساسی ترین اندیشه های آنان را می توان از مکاتب کلامی رقیب و معاند با تفکر عرفانی و فلسفی هم چون اشاعره و حتی مغایر با مکتب اهل بیت ، بدون اندک تفاوت در استدلال و استنتاج ، بازیافت .

        آنگاه ادعای پرطمطراق تأسیس مکتب نوینی به نام "مکتب تفکیک" را از سوی نواندیشان این طیف و هم چنین ادعای اصیل بودن این ایده و انطباق صددرصدی آن با معارف عمیق و بلند اسلام و اهل بیت وحی را مشاهده کرد  .

        اگرچه جنب و جوش مؤسس انجمن ضد بهائیت جناب شیخ محمود تولایی حلبی ، انحصار به خود او دارد و لذا تأسیس این انجمن و رهبری آن هم از اختصاصات خود اوست و نمی شود شیوه تفکر او درباره مهدویت و انگاره حکومت در زمان غیبت را به همه همگنان و رفیقانش که در درس یک استاد زانو زده اند ، به همه آنان تعمیم داد ولی همه این شاگردان و استاد از یک آبشخور ، فکر بر می گیرند و در اصول و مبانی چون همدیگر می اندیشند لذا در فصل هایی که در پی می آید ، اساسی ترین مبادی فکری این طیف دست به دست هم داده تا چهره مکتب مورد ادعای آنان مورد کاوش قرار گیرد و نقاط خلأ به کمک همدیگر به وضوح گراید .

        این طیف فکر که در بین شاگردان و هواداران آن استاد پراکنده است به خوبی ما را با جمعی آَشنا می سازد که خود را مشغول به ذمه ای می دانند که بیش از هرچیز آنان را ادای دین به استاد وادار به تحریر و نگارش نموده و البته رنگ و تلقین دین برای قبولاندن به مخاطب همیشه چاشنی می گردد تا فرصت تأمل و چون و چرا از مخاطب سلب و همه مطالب به صورت جزم آور بر مخاطب ؛ خواننده یا شنونده القا گردد ،

        این خواننده محترم خواهد بود که دعاوی استاد و شاگردانش را در مهم ترین مبادی فکری مشاهده نماید و با آن همه تأکید بر تبیین اندیشه اسلام ناب آنان را از ادعا تا حقیقت مشاهده نماید .

        این هشدار را باید همیشه به هوش بود که برداشت های یکسویه و جزمی از بخشی از متون دینی و روایی ؛ چه در مبادی عقیدتی و یا معارف دیگر ، انسان را به پرتگاه هایی خواهد کشاند که جبران ناپذیر خواهدبود ، تأسیس انجمن ضد بهائیت اگرچه برای هواداران آن بسیار مباهات برانگیز بوده و در زمانی که باید رودررو با انحراف اصلی و منشأ فساد یعنی طاغوت مبارزه کرد و به استمداد رهبر عالی شأن انقلاب اسلامی امام خمینی پاسخ داده و علنا پا به میدان می گذاشتند ، زمانی که آن امام والامقام فریاد می زد گنهکار است هرکس فریاد نکشد انجمن مزبور با کمال هشیاری ! پیمان عدم دخالت در امور سیاسی با طاغوت می بندد و بر اعضای خود فرض می داند که چنین کنند و البته این گوشه ای از افشای ناخواسته مطلب است و در پس پرده حکایتها است از ... با سازمان مخوف ... !!

        آیا این رفتار با دستگاه حاکمه طاغوت ، همه برداشته از رفتار و گفتار اهل بیت و متن دین بوده است ! تا بتوان سایر برگ و بار اندیشه این بزرگان را هم چنان دانست ؟ کسی که بیشترین تعبد را برابر استاد بزرگ خود دارد و به معنای واقع کلمه همه برگ و بار اندیشه اش تراویده از کرسی درس آن استاد است و در کرنش و تواضع او و اداء دین به استاد و تحریر و تقریر دروس وی و ترویج فکر و اندیشه استاد در مساجد و منابر ، هیچ کم نگذاشته و این مطلبی است که می توان به شدت و وضوح در نوشتارها و تقریرات مشاهده کرد ، آیا از کدام زاویه به اسلام می نگرد که اجتماعیات اسلام به ویژه سیاست و حکومت در زمان غیبت را از دستگاه فکری خود بیرون می راند ، برای او و دیانتش و شریعتش که همیشه در سخنرانی هایش و مکتوباتش فریاد وااسلاماه از تفکر فلسفی و عرفانی بر می دارد اما طاغوت و ام الفساد همه تباهی ها ، حتی همان تباهی نژندی که 0‍.او عمر خویش و انجمن پرقوتش را برای مبارزه با آن هزینه کرد ، خطری ندارد ! و پیمان عدم مخاصمه به ظاهر و به تعبیر دقیق تر میثاق همکاری می بندد !

        غفلت از بن و پرداختن به برگ و ساقه ، غفلت از اصل و اساس و افکار را به جای دیگر مشغول کردن ، آیا کم خدمتی است به خواسته حکومت طاغوتی که خود این گروه های انحرافی را در جامعه می تراشید تا سطحی اندیشان به آن مشغول باشند و نبینند این دست های انحراف از کدام آستین بیرون می آید و به عوض این که اصل و اساس را هدف مبارزه خود قرار دهند در این کانال انحرافی انرژی جوانان و متدینان را مصرف کنند ؟

        بیرون راندن عمق اندیشی و کناره گیری از تفکر دقیق فلسفی و در مقابل ترویج فکر اشعری برآیندی از چنین اندیشه است .

        اسلام تک بعدی را کامل دیدن ، اسلام را در عافیت طلبی دیدن ، اسلام را بدون کربلا و عاشورا دیدن ، عاشورا را فقط در سوگواری و ماتم سرایی دیدن ، برآیند همین تعبدگرایی و دلدادگی به فکر یک جانبه گرا از اسلام است که تفکیک دین از سیاست را کمال دیانت می داند و اندیشه مقابل را مقابل اسلام می نهد !

        غفلت از فلسفه سیاسی اسلام ، غفلت از کربلا و بُعد مبارزه آن ، غفلت از عاشورا و بُعد حماسی آن ، غفلت از جریان بودن نهضت حسینی و به عنوان یک حادثه تاریخی به آن نگریستن و ... همه برخاسته از نگرش تک بعدی به مکتب تام و تمام اسلام است و این نگرش برخاسته از نگاه محدودگرا به اعتقادات و مبانی باورهاست .

        چیزها از اسلام در ذهن ساختن و دوست و دشمن با اسلام بر آن اساس بناکردن ، علمای بزرگ دین را که مشرب فلسفی داشته اند و با همان مبانی فلسفه سیاست خویش را در آئینه اسلام بازیافته اند از جرگه دین خارج انگاشتن ، و از اجتماع مسلمانی غفلت کردن و فقط اجتماع را در جام عبادت و نماز بی هیاهو و بی تنش به حال خودکامگان دیدن ، و دشمن خطرناک و اصلی را فراموش کردن و راه هزینه نیروها به جای دیگر پرداختن و ... بر چه مبنا راست می آید ؟ جز بر باورهای خمودگرا و اشعری گرا و ... ؟

    در فصولی که در پی می آید به تناسب در سه بخش مطالب دنبال می شود ؛

        بخش اول از هر فصل به تبیین اظهارات تفکیکیان می پردازد ، در این بخش از متون اصلی و دست اول طیف تفکیک گرا مطالب نقل و مقصود و مراد آنها در حد امکان از زبان خود آنها تبیین می شود ، اگر مطالب به صورت ترجمه در متن آمده است نص صریح گفتار نیز در پاورقی نقل شده تا مباد که احتمال تحمیل نظر بر گفتار تفکیکیان به نظر ، خواننده برسد و باور بر او مشکل آید .

        بخش دوم هر فصل به تحلیل نظریات و اقوال می پردازد و جوانب مختلف واکاوی   می شود .

        بخش سوم از فصل ها به نقد و بررسی می پردازد و خلل و نارسایی و تناقضات آنها خاطر نشان می گردد .

     

    فصل دوم : معرفت‏شناسى‏

    بخش اول    : توصیف

    بخش دوم   : تحلیل

    بخش سوم : نقد و بررسى‏

     

    2-1- توصیف‏

    2-1-1- عقلانیت و خرد ورزى

        در ابتدا ذکر این نکته ضروری است ، که عموم تفکیکیان پیرو مکتب عالی شأن اجتهاد در "فروع" و به اصطلاح مکتب "اصول" در مقابل اخباری گری می باشند ، با این وصف آنها در اصول دین به مشی اصولی پایدار نمانده و راه دیگری را برای خود برگزیده اند که اگر چه تلاش کرده اند از عقل اصطلاحی فاصله بگیرند و مشی فلسفی را در مواجهه با عقل کنار بگذارند و با آن به سختی مبارزه کنند و راه دیگری ابداع نمایند تا عقل گرایی خود را تضمین نمایند اما درگستره نظریه پردازی ها به وضوح به التقاط از اخباریگری و ظاهرگرایی اشعری ، دچار آمده اند ، کم و کیف روشی تفکیکیان را در مباحث معرفت شناسانه دنبال خواهیم کرد تا از نص صریح بیانات بزرگان این دیدگاه ، میزان نوآوری و توفیق آنان را در ارائه مدل فکری و شیوه معرفتی ، مشاهده کنیم .

        آیا در دیدگاه تفکیک عقل از ابزار و منبع معرفت به‌شمار مى‏آید ؟

        جهت پاسخ ، ابتدا پرسش را به دو بخش تقسیم مى‏نمائیم . اساس این تقسیم بر این مطلب استوار است که منظور از « عقل » بیان گردد ، و بر مبناى این تقسیم ، پاسخ هر قسم نقیض پاسخ قسم دیگر است .

        در این دیدگاه تأکید مى‏گردد که « عقل » به معناى فلسفى ، از ابزار معرفت و منابع آن محسوب نمى‏گردد . اما اگر از عقل مفهوم و معناى دیگرى مغایر با مفهوم فلسفى آن ، اراده شود چنان چه این دیدگاه مدعی تصویر چنین معنایى است ، « عقل » از منابع معرفت و البته منبع انحصارى و از « حجیت ذاتى » برخوردار و همیشه غیرقابل خطا و اشتباه است . همین حجیت ذاتى براى عقل و معرفت پدیدآمده از آن ، دور و تسلسل چراها را ازبین مى‏برد . آن‌چه شایسته عنوان « حجت و برهان » است معرفت برآمده از این « عقل » است ، چنانچه در آیات کریمه و روایات شریفه مراد از حجّت و برهان همان « علم و عقل » است ، که از سنخ حقیقت واحد برخوردار هستند . 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نقد مبانی فکری انجمن حجتیه

    فهرست:

    فصل اول

    کلیات ......................................................................................................................................  4

    فصل دوم

    2-1- توصیف .....................................................................................................................  11

    2-1-1- عقلائیت و خرد ورزی .....................................................................................  11

    2-1-2- نفی اخباری گری .............................................................................................  12

    2-1-3- نفی عقل فلسفی ..............................................................................................  13

    2-1-4- مفهوم عقل در دیدگاه تفکیک .....................................................................  16

    2-1-5- کیفیّت پیدایش معرفت .................................................................................  22

    2-1-6- ارزش معلومات ..................................................................................................  34

    2-1-7- فلسفه ستیزی ...................................................................................................  38

    نفی فلسفه به صراحت ......................................................................................................  39

    استدلال بر تباین کلّی فلسفه و شریعت ......................................................................  40

    2-1-8- از افراط تا تعدیل ( از فلسفه ستیزی تا فلسفه پذیری ) ......................  47

    2-2- تحلیل .......................................................................................................................  61

    2-2-1- واژه شناسی .......................................................................................................  61

    معرفت شناسی ...................................................................................................................  61

    2-2-2- پیشفرضها ...........................................................................................................  62

    2-2-3- پیشفرضهای رقیب ...........................................................................................  63

    2-2-4- لوازم پیشفرضها ................................................................................................  64

    2-2-5- نظام بحث ..........................................................................................................  65

    2-3- نقد وبررسی .............................................................................................................  67

    2-3-1- نقد زبانی ............................................................................................................  67

    2-3-2- سازگاری درونی ................................................................................................  68

    2-3-3- سازگاری برونی .................................................................................................  70

    2-3-4- سازگاری با واقع ...............................................................................................  72

    منابع و مآخذ .....................................................................................  88

     

     

    منبع:

    اصفهانی میرزامهدی ، اعجاز القرآن ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره 12412 .

    اصفهانی میرزامهدی ، ابواب الهدی ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره 12412 .

    اصفهانی میرزامهدی ، معارف القرآن ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره 8472 .

    تهرانی میرزاجواد ، بحثی در فلسفه بشری و اسلامی ، تهران بنیاد بعثت

    تهرانی میرزاجواد ، عارف و صوفی چه می گویند ، چاپ دوم 1359 .

    تهرانی مبرزاجواد ، میزان المطالب ، قم ، مؤسسه در راه حق ، چاپ چهارم 1374 .

    حلبی شیخ محمود ، التوحید و العدل ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، 24349 .

    حلبی شیخ محمود ، تقریرات ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره 12480 .

    حکیمی محمدرضا ، مکتب تفکیک ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ اول 1375 .

     قزوینی شیخ مجتبی ، بیان الفرقان ، ج1 ، مشهد ، 1370 ه . ق

     قزوینی شیخ مجتبی ، بیان الفرقان ، ج2 ، تهران دارالکتب الاسلامیه ، چاپ چهارم ، 1371 ه . ق

     قزوینی شیخ مجتبی ، بیان الفرقان ، ج3 ، تهران ، جامعه تعلیمات اسلامی ، 1373 ه . ق

     مروارید حسنعلی ، تنببیهات حول المبدء و المعاد ، مشهد ، بنیاد پژوهش های اسلامی ، چاپ چهارم 1377 .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت