نگاه اجمالی
کمرویی مقولهای نا روشن است. هرچه نزدیکتر بنگریم تنوع بیشتری در آن مشاهده میکنیم. کمرو بودن نشانگر صفت فردی است که بخاطر «ترسویی ، احتیاط کاری و اطمینانی » نزدیک شدن به او مشکل است. فرد کمرو هشیارانه از مواجحه با افراد یا چیزهایی مشخص یا انجام کاری همراه با آن بیزار است. در گفتار یا کردار خود ملاحظه کار است و توانایی «ابراز وجود» (self-assertion) نداشته و بطور مخصوصی میترسد. بخصوص ترس از افرادی که به دلایل عاطفی تهدید کننده بشمار میآیند. بیگانگان یا افراد ناشناس بدلیل تازگی حضورشان یا عدم اطمینان به آنان یا مسئولان یا افراد با قدرت و افراد جنس مخالف.پی آمدهای منفی و شدت کمرویی هر قدر باشد باز هم میتوان بر مشکل غلبه کرد و برای انجام این کار لازم است ریشههای کمرویی را بشناسیم و آنوقت برنامهای مناسب برای تغییر پایهای آن طرح ریزی کنیم.
کمرویی در بین مردم
بزرگ یا خردسال
کمرویی در میان دانش آموزان خردسال شایعتر از بزرگ سالان است. بسیاری از بزرگ سالانی که خود کمرو نیستند با برنامه ریزی بر کمرویی دوران کودکی خود غلبه کردهاند، اما کمرویی در میان بخش قابل ملاحظهای از جمعیت بزرگ سالان ادامه دارد.
دختر یا پسر
برخی شواهد تحریک آمیز نشان میدهد که در دوران نوجوانی کمرویی بیشتر در میان دختران پدید میآید تا پسران. شاید دلیل این امر آن باشد که نیاز به محبوب بودن در مدرسه و از نظر جسمانی جذاب بودن بگونهای جا افتاده است که فشار بیشتری بر دختران وارد میشود تا پسران.
زنان یا مردان
آیا این موضوع درست است که «تعداد زنان کمرو بیشتر از مردان است.» تحقیقات هیچ تفاوت معناداری از نظر شیوع کمرویی در میان زنان یا مردان نشان نمیدهد. این یکی از تعلیمهای کاذب است که حتما بر پایه ملاحظاتی همچون قاطعتر بودن پرخاشگر بودن و قابل رویت بودن در روابط اجتماعی پدید امده است.
حالتهای کمرویی
حالتهای عمومی
در حالت عمومی شخص کمرو به تاثیرش بر دیگران توجه میکند. در این حالت شخص سؤالاتی مانند « درباره من چه فکر میکنند؟ ، چه تاثیری بر آنها میگذارم؟، ایا مرا دوست دارند؟ و …. » در ذهن میپرسد. بدین ترتیب کسانی که از نظر عمومی کمرو هستند میتوانند «ترس ، عدم اطمینان و خصوصیات خوب و خواستههای خود را با افراد دیگر در میان بگذارند. بنظر میرسد شدت کمرویی در این افراد بیشتر از افراد گروه دیگر است. احساسات آنها بر عملکردشان تاثیر میگذارد که در پی آن بر ارزیابی دیگران از آنان تاثیر میگذارد. که در نهایت بر طرز تفکرشان درباره خودشان تاثیر میگذارد. احساسات بد ، عملکرد پایین ، گفتار و رفتار ضعیف ، عزت نفس پایین و … . فقط نمونهای از احساسات و رفتار ناشی از کمرویی آنان است.
حالتهای خصوصی
در حالت خصوصی فرد کمرو به درون خود متمرکز میشود. احساسات و تفکر او نسبت به خود و تواناییهایش به صورت جملاتی نظیر «من بی لیاقت هستم، من پست هستم، من احمق هستم، من زشت هستم و من بیارزش هستم» بیان میشود. با این حال این افراد چنانچه با استعداد باشند ممکن است در حرفه خود به سرعت پیشرفت کنند و حتی به افراد سرشناس تبدیل شوند اما هیچ کس نمیداند برای این پیشرفتها چه نیرویی صرف شده است. در واقع انرژی روانی زیادی برای شرکت در این رویدادها و کارها صرف شده است حتی برای اجرای جزئیّات بسیار کوچک نیز انرژی روانی بکار رفته است.
تاثیرات کمرویی
کمرویی یک ناتوانی ذهنی است که نتایج و تاثیرات ویرانگری از قبیل موارد زیر را به بار میآورد:
*کمرویی ملاقات با افراد جدید ، دوست یابی و بدست آوردن لذت واقعی را از تجربیات خوب ، را دشوار میسازد.
*کمرویی مانع دفاع از حقوق بر حق خود و ابراز عقیده و بیان ارزشهای فردی میگردد.
*کمرویی ارزیابی مثبت از ویژگیهای شخصیتی را محدود میسازد.
*کمرویی باعث اشتغال شدید فکری در مورد روش رفتار فردی در موقعیتهای اجتماعی را باعث میشود.
*کمرویی تفکر مثبت و سازنده و برقراری ارتباط ثمر بخش را دشوار میسازد.
*احساسات منفی مانند افسردگی ، اضطراب و احساس تنهایی همراهان کمرویی هستند.
علائم کمرویی
علائم فیزیولوژیکی (جسمی)
افراد کمرو در سطح فیزیولوژیک نشانهها و علائم زیر را گزارش دادهاند: « نبض تند ، تپش قلب ، عرق کردن زیاد ، دلشوره و التهاب درونی.» از دیگر علائم جسمانی افراد کمرو ، سرخ شدن است که نمیتوانند این نشانه را پنهان کنند. سرخ شدن احساس دست پاچگی، یعنی احساس کوتاه مدت و شدیداز دست دادن عزت نفس ختم میشود. از طرف دیگر تحسین دور از انتظار نیز باعث دستپاچگی میشود. دستپاچگی باعث بروز شش نوع رفتار زیر برای حفظ ظاهری میشود:
*عوض کردن موضوع صحبت با حالت دفاعی: «چقدر طول میکشد؟ من قرار ملاقات دارم.»
*بهانه آوردن در نحوه اجرای برنامه: « نور چراغها تمرکز مرا به هم میزند.»
*عوض کردن دیدگاه و موضوع مورد علاقه : « تنیس ورزش مطلوب من نیست شطرنج بازی میکنم.»
*قبول نکردن شکست: « هیچ کس هم نمیتوانست این کار را انجام دهد.»
*کنار گذاشتن کاری که نمیتواند انجام دهد: « وقتی چنگال وجود دارد لازم نیست از چوب برای غذا خوردن استفاده کنیم.»
*تلاش برای کسب اطمینان: « امیدارم شما را گیج نکرده باشم، کرده ام؟»