صرف نظر از هر رویکرد درمانی، توجه به مکانیزمهای دفاعی بسیار مهم است. اگر چه، پس از تشخیص مکانیزمهای دفاعی، آنچه شما در درمان به کار میبرید از موردی به مورد دیگر متفاوت است؛ اما در صورتی که افراد دچار اختلالهای جدی در انتزاع، انسجام تلفیق یا اعتماد بنیادی[1] باشند، معمولاً بهتر است از فنون درمان حمایتی استفاده کنید (استورات[2] و لوین،[3] 1967؛ بلک من، 1994). در این فصل به فنون حمایتی مبتنی بر نظریههای تحلیلی و برخی از مکانیزمهای دفاعی مربوط پرداخته میشود.
بازسازی[4] کارکردهای من
زمانی که مشخص شد یک یا تعدادی از کارکردهای من مستقل مختل شده، سعی کنید حداقل برخی از ابعاد آنها را برای فرد فراهم کنید تا بتواند در شخصیت فرد ادغام شود. در ذیل به برخی از قواعد کلی[5] اشاره میشود که شما میتوانید از آنها در فنون درمانی افرادی که کارکردهای من مستقل در آنان مختل شده، استفاده کنید.
عملکرد انسجام بخشی (تلفیقی)
اختلال این عملکرد به تفکر مماسی،[6] حاشیه پردازی،[7] انسداد،[8] ناتوانی در مفهوم پردازی[9] و سازمان نایافتگیهای دیگری نظیر تکرار مهملات،[10] فقدان تداعیها[11] و پرش افکار[12] منجر میشود.
* داروهای ضد پسیکوتیک (ضد جنون) تجویز کنید (در موارد اختلال شخصیت مرزی با دز پایین دارو تجویز کنید).
* گفتار[13] سازمان نایافته بیمار را با قطع محبت آنان متوقف کنید.
* جلسات را طوری سازماندهی کنید که بر مشکلات خاص متمرکز باشید.
انتزاع
اختلال این عملکرد به غیبت گرایی افکار منجر میشود.
* در درمان معانی روابط، وقایع و سایر مطالبی که فرد متوجه آنها نمیشود را توضیح دهید: معانی ضمن مطالب را توضیح دهید. Read between lines
* در مورد معنایی که رفتارهای مردم میتواند داشته باشد و دلایل وضع قوانین، آداب و رسوم صحبت کنید و آنان را متقاعد کنید.
واقعیت آزمایی
بر اساس شناختی که از واقعیت رویدادهای مختلف طبق گزارش افراد به دست آوردهاید، به تغییر مجدد واقعیت برای آنان بپردازید.
* داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کرده و یا برای دارو درمانی ارجاع دهید.
* در باره رفتارهای دیگران فرضیات احتمالی را پیشنهاد کنید.
* برای راحت تر کردن فهم اتفاقاتی که در دنیا رخ میدهد، قیاسهایی[14] ارائه کنید.
* هر نوع نتیجه گیری نادرست را باطل/خنثی[15] کنید.
گفتار[16]
* کاربرد عبارات phrases فرد را تصیح کنید.
* به فرد شیوه گفتاری را پیشنهاد کنید که میتواند در موقعیتهای دشوار و مختلف به کارببرد، از الگوبرداری[17] نیز میتوانید استفاده کنید.
مراقبت نفس preservation
* فرد را با تمایلات خود تخریبگریاش رویاروی کنید (برای مثال، توضیح دهید که بی اشتهایی عصبی، به نوعی از بین تخریب بردن خود است.) (ویلسون[18]، هاگان[19] و مینتز،[20] 1992).
* روشهای مناسبتری را برای حل مسئله توصیه کنید.
* از "تفسیرهای" عقلانی برای پویاییها استفاده کنید.
* فرد را بستری کنید و / یا داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کنید.
سازگاری[21]
به خاطر داشته باشید که سازگاری میتواند خود ناهمخوان [22] * (دستکاری محیط) یا خود همخوان[23] ** (همسازکردن خود با محیط) باشد.
* رفتارهای سازگارانهتری را به فرد توصیه کرد و او را به انجام آنها ترغیب کنید.
* درمان را با برنامههایی برای فعالیت[24] پیش ببرید.
* برای به وجود آوردن شرم در فرد، منطق بیاورید. [25]
پیش بینی (ایجاد انتظار) [26]
* درباره موقعیت ها، قضاوت شخصی خود را پیشنهاد کنید.
مداخله کنید [27]
* ظرفیت فرد را برای مداخلات ارزیابی کنید.
* متناسب با ظرفیت واقعیت سنجی فرد راهکارهایی را پیشنهاد کنید و به منظور تغییر "فرامن" از الگوبرداری استفاده کنید (برای مثلا، من ... بیانگر عملی احتمالی در زمان حال)
[1] - basic trust
[2] - Stewart
[3] - Levine
[4] - repairing
[5] - rules of thumb
[6] - tangcntiality
[7] - circumstantialities
[8] - blocking
[9] - inability to conceptualize
[10] - variegation
[11] - loose association
[12] - flight of ideas
[13] - verbalization
[14] - analogies
[15] - nullify
[16] - speech
[17] - modeliny
[18] - Wilson
[19] - Hogan
* در روان تحلیلگری، فرایند شازش به دنیای خارج که در آن یبیدو از خود به اشیاء یا محیط منتقل می شود.(پورافکاری)
[20] - Mints
** فرایند سازگاری از طریق تغییر دادن خود تا دگرگون سازی محیط (پورافکاری)
[21] - adaptation
[22] - allopathic
[23] - autoplastic
[24] -plans fir action
[25] -rationalizing
[26] -anticipation
[27] -play to work