عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه
محیط نامساعد و تشنج آفرین خانواده ، طلاق و اعتیاد والدین به خصوص پدر ، ارتباط با دوستان ناباب ، روابط کنترل نشده خانواده ها با یکدیگر ، اختلاف والدین و فرزندان ، کنترل و سخت گیری افراطی و غیر منطقی والدین ، مشکلات حاد اقتصادی ، احساس ناامنی در خانه ، اختلالات شخصیت و روابط دختران فراری
دختران فراری معمولا در گروه سنی 14 تا 25 سال قرار دارند موقعیت سنی این افراد نشان دهنده ی میزان آسیب پذیری ، احتمال بزهکاری ، بزه دیدگی و یا قربانی شدن در برابر سوء استفاده های جنسی مختلف و دیگر سوء استفاده ها می باشد در این مرحله اهمیت مداخله سریع همه جانبه خانواده و مسئولین ذیربط بسیار حائز اهمیت است .
باید توجه داشت که خطر فقط خانواده های طبقات پایین از نظر اقتصادی واجتماعی را تهدید نمی کند ، بلکه بنابر تحقیقات در صد قابل توجهی از دختران فراری ، متعلق به خانوا ده های مرفه و متوسط به بالا هستند .
مخاطراتی که پس از فرار دختران جوان بی پناه و آسیب پذیر را تهدید می کند معمولا عبارتند از :
1- ( گرفتار شدن در دام شبکه های قاچاق دختران و زنان جوان :
قاچاقیان ، ایادی خود را در مناطقی مانند پارکها ، مقابل مدارس راهنمایی و دبیرستانها و اماکن عمومی می گمارند تا با پرسه زدن در این اماکن و شناسایی دخترانی که از منازل خود فرار کرده اند ، آنها را با وعده ها یی ، به دام اندازند . گاهی فرار ، پس از طرح دوستی و آشنایی از سوی دلالان شبکه های قاچاق و دادن وعده های مختلف چون خروج آسان از کشور و درآمد خوب و زندگی بهتر، اتفاق می افتد .
2 ( تجاوز و تحمیل :
معمولا دختران فراری که آسیب پذیرنیز هستند، گرفتار مشکل تجاوز ، اجبار و تحمیل می شوند قاچاقچیان ، دختران جوانی را که به هر انگیزه از خانه خود گریخته اند ، وسیله درآمد خود قرار می دهند . آنها را به برقراری ارتباط جنسی و انجام کارهای خلاف مجبور می کنند . در سالهای اخیر نوع جدیدی از فریب و قاچاق دختران و زنان از طریق اینترنت مشاهده می شود که بیشتر حاصل گسترش شبکه های ارتباطی مجازی است.
3 ( انگ اجتماعی و عدم امکان بازگشت به شرایط گذشته ، از دیگر مباحث تامل برانگیز در مورد دختران فرار است .
چرا فرار از خانه
فرار از خانه از جمله رفتارهای ناسازگار نه ای است که بیشتر از نو جوانان و جونان سر می زند . با توجه به پیامد های سوء آن یکی از آسیب های خانوادگی و اجتماعی جامعه ، شناخته می شود . آسیبی که می تواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد . مسئله فرار زنان و دختران همراه با سایر معضلات وآسیب های اجتماعی مرتبط با آن درسالهای اخیر با رشد روز افزون در شهرهای بزرگ بالاخص شهر تهران مورد توجه کار شناسان ، متخصصان علوم انسانی قرار گرفته است . فرار از خانه در واقع زیر پا گذاشتن مقررات خانوادگی و هنجارهای اجتماعی است که اغلب به علت ترس ، خشم ، یا انتقام جویی در مقابل عوامل مخرب و آشفته خانوادگی و اجتماعی رخ می دهد .
دختران بیشتر برای مدت کوتاهی حضوردر مکانهای دیگر را به جای ماندن در خانه خود ترجیح می دهند . ساخت و روابط متزلزل افراد در درون خانواده ، اعضای معترض وناخشنود از این وضعیت نابسامان را به طرف جامعه پرتاب می کند با این اتفاق فرد را به فراری تبدیل کرده و به سوی بزهکاری و ارتکاب سایر جرائم سوق می دهد . گزارش سازمان بهداشت جهانی حاکی است که سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13تا19 ساله از خانه فرار می کنند که 60 تا 70 درصد این افراد ، شامل دختران و 30 تا 40 درصد از انان در بین پسران رخ میدهد . در پژوهشی که عوامل مختلف خانوادگی ، اقتصادی ، همسالان ، فرهنگ آموزش ، اوقات فراغت و ارتباطات در دو بخش درونی و بیرونی را مورد بررسی قرار داده است نتایج زیر در مورد خانواده و همسالان حاصل گردیده که نسبت به شاخصهای دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است ، به همین دلیل فقط نتایج این دو بخش در این نشریه آورده شده است . خانواده به میزان 7/77 درصد از بیشترین تاثیر بر فرار دختران برخوردار است . زیرا فرد از بدو تولد ارزشها و هنجارها را در خانواده می آموزد و به تدریج با دنیای وسیع تر جامعه آشنا می شود . به گونه ای که خانواده و کارکردهای آن در پذیرش نقشهای اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد .
میزان محبت ، صمیمیت ، حمایت عاطفی و وابستگی از جمله مسائل مهمی است که در دوران اولیه زندگی می تواند در بروز رفتارهای بهنجار و یا نا بهنجار موثر باشد . نتایج تحقیقات نشان داده است که هر چه از میزان وابستگی والدین به فرزندان کاسته شده ، بر فرار آنان از خانه افزوده شده است . از دگر سو با توجه به دگرگونی در ساختار خانواده برخی از کارکردهای اساسی آن کاهش یافته یا اساسا از دست رفته و برخی دیگر جابجا شده اند . با دگر گونی جامعه روابط خانوادگی نیز دستخوش تغییر شده است . نیاز به آزادی های فردی بر محدوده زندگی خانوادگی نیز تاثیر گذاشته است . اینک نمی توان بر الگوهای گذشته که در زمان خود شاید بهترین بوده است پای فشرد ، بلکه با توجه به تحولات اجتماعی و تغییر در شکل و روابط حاکم بر خانواده باید تلاش کرد تا الگوهای متناسب با شرایط امروز جامعه ارائه نمود . چنین برنامه ریزی نیاز به توجه به تحولات و پدیده های جدید اجتماعی و جهانی دارد .
گروه همسالان دیگر شاخصی بود که به میزان 5/67 درصد تاثیر زیادی بر فرار دختران داشته است . گروه همسالان ؛ به عنوان دومین عامل بعد از خانواده در جامعه پذیری جوانان و نوجوانان نقش مهمی بر عهده دارد . ارتباط با گروه های سنی در شکل گیری رفتار فردی و اجتماعی نوجوانان و جوانان بسیار مهم است . این گروه ممکن است تاثیر خانواده را نیز دگرگون و یا حتی خنثی نمایند . انسان به دلایل مختلف خود را با دیگران ارزیابی و مقایسه می کند . در این فرآیند انسان ارزشها و استانداردهای افراد و یا گروه های دیگر را به عنوان یک قالب مقایسه ای و مرجع در نظر می گیرد . این گروه می تواند در پیشرفت . و تکامل شخصیتی و رفتارهای اجتماعی نوجوانان و جوانان نقش مهمی ایفا نماید . همچنین می تواند زمینه یادگیری بسیاری از مهارتها و فعالیتهای اجتماعی را فراهم کند .بنابراین حضور در محیط های نامناسب و داشتن دوستان ناباب و ارتباط با معیارهای اخلاقی غیر متعارف اجتماعی می تواند زمینه رفتارهای نامناسب را ایجاد نماید و گروه همسالان می تواند به عنوان گروه مرجع مورد توجه قرار گیرد .
* بحث و نتیجه گیری :
هنگامی که فرد در خانه و خانواده محیط نامناسب ، منطبق با روحیات شخصی اش را نمی یابد ، فکر می کند که با فرار از خانه می تواند تمام مشکلات را پشت سر گذاشته و وارد دنیای متفاوت شود . فرد به اشتباه فکر می کند جامعه محیط امن برای رفع نیازهای او است او به گونه ای از مشکلات درونی و خانوادگی در رنج است که کوچکترین فکری به پیامدهای بعد از فرار نمی کند .
آیا کسانی که به دلیل و انگیزه ای خانه و کاشانه خود را هر چند نامطلوب به قصد دستیابی به وضعیت مطلوب تر ترک می کنند ، به مقصود خود نائل می شوند و به ساحل نجات دست پیدا می کنند ؟ یا در یک منجلاب غیر پیش بینی گرفتار می آیند و گاهی تا مرز نابودی و رسوایی تمام پیش می روند ؟ پس باید جوانان و نوجوانان را دریابیم و به نیازهای آنان پاسخ منطقی و در خور شرایط روز اجتماعی و جهانی بدهیم .
چگونه با فرزندم مدارا کنم
همه کودکان برای والدینشان عزیز و گرامی هستند و سعی در تامین مسائل عاطفی و آماده نمودن آنان در صحنه های مختلف زندگی هستند وهمانگونه که اکثر قریب به اتفاق روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند که انسان سالم می بایست در محیطی امن و سالم و آرام زندگی کند بنابراین جهت رسیدن به این مسئله مهم نکاتی ضروری است :
1- ایجاد ارتباط دوستانه و تفاهم آمیز والدین با این مسئله موجب آسایش خاطر واطمینان فرزند می شود ، بر خوردهای صمیمانه و محترمانه والدین ومراعات حرمت و شئونات هر یک از آنها از طرف دیگری در ردیدایش حس احترام نسبت به والدین بسیار موثر است.
2- مشکلات و مسائلتان را نزد فرزندان اشکار نکنید و یکی به غیاب دیگری به انتقاد و بدگویی از طرف مقابل نپردازد .
3- تفریح و ورزش الدین با کودکان و نوجوانان همیشه لذت بخش و شادی افرین است و در عین حال فرصتی را برای فرزند ایجاد می کند تا احساسات ، عواطف و مشکلات خود را مطرح کند .
4- رقابت والدین برای جلب محبت کودک کار صحیحی نیست و فرزند را نسبت به طرفین بی اعتماد می کند .
5- وجود رابطه صمیمانه والدین فرزندان باعث می شود که آنها رازهای خود را قبل از هر کسی با والدین در میان بگذارند . برخورد ها تحکم آمیز و امر و نهی های لجاجت برانگیز و رفتارهای تحقیر آمیز باعث می شود که فرزندان دچار مشکلات روحی و رفتارهای عمیق شوند و در انتخاب الگوی زندگی که می بایست والدین فعالانه و قوی نقش داشته باشند دچار ضعف و دودلی شود و به الگوی ناپسند و نامقبول هدایت شود .
6- وجود محیطی که والدین ناسازگاری داشته باشند منجر به ایجاد حس انتقامجویی کودک و یا نوجوان از یکی از والدینها یا هر دوی آنها می شود در نتیجه امکان لغزش و خطا به میزان قابل توجهی بالا می رود .