سیستم آموزشی غلط و محافظه کارانه انواده و مدرسه
بعضی از موقع ها بررسی یک سیستم وقتی در خارج آن نشسته ای به مراتب ساده تر از موقعی است که در داخل آن با خود سیستم به کلنجار مشغول هستی . از موقعی که به کانادا امده ام احساس می کنم با توجه به مقایسه ای که می توانم فرهنگ ایران را با سایر فرهنگ ها کنم درک پیچیده تری از خواص فرهنگی ایران به دست آورده ام. در این نوشته سعی خواهم کرد به بعضی از مشکلات اصلی نظام آموزشی ایران بپردازم. این پردازش به معنی نفی بسیاری از صفات پسندیده ایرانی ها نیست، بلکه نگاه به مشکلات و حل آن برای هر چه بهتر کردن فرهنگ ایرانیست.
سیستم ارزش گذاری غلط منجر به سیستم آموزشی غلط می شود. آنچه که کودک ایرانی در مدارس و در خانواده باید یاد بگیرد متاسفانه فاقد بعضی از ضروری ترین نیازهای یک انسان ایرانی است که آن هم ناشی از سیستم غلط ارزش گذاری می باشد. سیستم آموزشی از دو جهت غلط است. 1: آنچه که به فرد یاد می دهند . 2: آنچه که فرد را به یاد گرفتن آن تشویق می کند.
سیستم آموزشی خانواده و مدرسه در ایران سیستم آموزشی بسته و فاقد جندجانبه نگریست. به این معنی که کودک در این سیستم آموزشی فرصت امتحان بعضی از استعدادهای خود را نمی یابد و به نوعی در بسیاری از استعدادهای خود سرکوب می شود و از طرف دیگر فرد به علت فرهنگ غلط ارزش گذاری از رفتن به سوی استعدادها و آرزوهای خود ناامید می شود .
یک: آنچه که به فرد یاد می دهند: به طور مثال توانایی کار گروهی در ایرانیان به علت فقدان کارهای گروهی در دبستان ها و سایر مقاطع دچار نخوت و افول می شود و کلاًَ نوجوان در سیستم آموزشی ایران یاد می گیرد که فردی عمل کند. در کنار آن دانش آموز ایرانی در مدرسه یاد نمی گیرد که چگونه رفتار خود را برای کار کردن با جمع پیچیده و منعطف کند و همین عدم آموزش منجر به آن میشود که فرد در محیط های کار آینده خود به مشکل بر بخورد.
نظام آموزشی خانواده ایرانی در ایجاد یک شخصیت کاری معمولا شکست می خورد. ریشه شکست آن است که خانواده (و جامعه) ایرانی فرزند خود را فردی پر توقع، مغرور و در عین حال بدون اعتماد به نفس کافی پرورش می دهد و همین امر باعث می شود که جوانان ایرانی در بازار کار تنها دنبال کارهایی باشد که نیازی به فعالیت فراوان و خلاقیت زیاد نداشته باشد و تنها سعی کنند کاری راحت با کلاس و روزمره و نه لزوما مفید انجام دهند. حتی اگر این به قیمت آن باشد که سالها وابسته مالی خانواده باشند. جدا از آن عدم وجود اعتماد به نفس کافی که ریشه در ایده آل گرایی دارد، منجر به آن میشود که بسیاری از جوان های ایرانی همه چیز را در آن ور مرزها ببینند. که این خود باعث می شود که بسیاری از تکنولوژی ها و الگوریتم های ما کاملاً وارداتی باشد. وارد کردن علوم و تکنولوژی و الگوریتم ها در حالت کلی کار مناسبی است اما به شرطی که به آنچه که خود داریم واقف و معترف باشیم و بتوانیم آنچه را می گیریم را هم نقد کنیم و متناسب با سیستم جامعه ایران کنیم.