روانشناسی رشد
روانشناسی رشد شاخهای از علم روانشناسی است که به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد میپردازد و از رشتههای مختلف زیستشناسی، جامعهشناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی کمک میگیرد. اگر چه روانشناسی رشد به تمام مراحل زندگی انسان از تولد تا مرگ میپردازد، اما بر کودکی و نوجوانی تأکید دارد.
روانشناسان رشد در پی آن هستند تا چگونگی رشد انسان را در طول زمان تعیین کنند، برای تحقق این هدف روانشناسان رشد، رفتار افراد را در سنین مختلف به دقت مورد مشاهده قرار میدهند. از سوی دیگر روانشناسان رشد به تبیین رشد میپردازند که در آن دو الگوی عمومی و اختصاصی را مد نظر دارند. سومین هدف روانشناسی رشد این است که حاصل مطالعات توصیفی و تبیینی خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به کار بگیرد و رشد انسانها را به حداکثر برساند. این جنبه کاربردی رشد خصوصاً به کودکان و نوجوانانی که به دلایلی دچار نارسایی در رشد شدهاند، میپردازد.
مقدمه:
روانشناسی دانش جذابی است. اگر چه از تأسیس آن توسط ویلهلم وونت (دانشگاه لایپزیک آلمان) در سال 1879 بیش از 125 سال از عمر آن نمیگذرد، اما در این سالها مطالعات علمی نظریه پردازان بزرگ و تحقیقات آنها این دانش جوان را به عنوان یکی از کاربردیترین علوم انسانی درآورده است. امروزه کمترین جایی سراغ داریم که روانشناسی در آن نفوذ نکرده باشد روانشناسی در محدوده زیادی به فعالیت میپردازد. و بر اساس آن نظریه پردازان مختلفی در حوزه مطالعاتی مورد نظر خود، به دستهبندی و ارائه تئوریهایی پرداختند که اگر بعضی از تفاوتهای عمده و جدّی این نظریه های را به کناری نهیم، خواهیم دید که هر یک گوشهای از مسائل و مشکلات انسانی را پاسخ دادند و یا به توجیه و تبیین (بیان چگونگی پدیدآیی) واکنشها و رفتارهای مختلف در موقعیت و زمانهای گوناگون پرداختهاند. تلاش روانشناسی در جهت تبیین سازگاری انسان با محیط است. بطور مثال روانشناسی رشد تلاش میکند تا سازگاری مرحلهای در انسان را توضیح دهد. بدین معنی که براساس مطالعات علمی انجام شده تشریح میکند که یک کودک 5 ساله چگونه محرکهای اطراف را ادراک میکند و دارای چه توانمندیهای شناختی است. و آنگاه که این کودک به یک نوجوان تبدیل میشود چه تحولی ایجاد میشود؟ و دارای چه توانمندیهایی میشود؟ و چگونه خود را با محیط اطراف سازگار میکند؟ امروزه کمتر علمی مانند روان شناسی سراغ داریم که در بسیاری از مسائل انسان نظریه های اساسی و کاربردی داشته باشد. روان شناسی در تمامی امور انسان از رشد گرفته تا یادگیری ، از آموزش و پرورش تا درمان بسیاری از مشکلات رفتاری نظرات بسیار جالب و کاربردی دارد. از استخدام کارکنان در یک مؤسسه تا پرتاب سفینه های فضایی نظر متخصصان روان شناسی اهمیت بسیاری پیدا کرده است. روان شناسی رشد به بررسی ویژگیهای شناختی ، هیجانی و اجتماعی افراد در سنین مختلف می پردازد و مطالعات آن این اطلاعا ت را به ما می دهد که در هر سن فرد چگونه با محیط خود سازگار می شود و در هرمقطع سنی دارای چه توانمندیهایی است همچنین روان شناسی رشد اصول اساسی حاکم بر رشد و تحول را مورد بررسی قرار می دهد. روان شناسی رشد به همه دوران زندگی انسان ارتباط دارد اما بیشترین توجه خود را به کودکی و نوجوانی داشته است. ما در این مبحث ابتدا به بیان اصول اساسی حاکم بر رشد می پردازیم آنگاه نظریه های معروف در روان شناسی رشد از جمله نظریه رشد شناختی پیاژه، نظریه رشد روانی اجتماعی اریکسون ، روانی جنسی فروید ،نظریه یادگیری مشاهده ای بندورا و رفتارگرایی اسکینر را به اختصار توضیح خواهیم داد.سپس ویژگیهای انسان را از نظر شناختی ، هیجانی و اجتماعی را در سطوح کودکی و نوجوانی معرفی می کنیم .در پایان با تاکید به دوره نوجوانی مواردی چون هویت و نفش جنسیتی، نوجوان وخانواده، نوجوان و همسالان، افت تحصیلی و مشکلات رفتاری همچون افسردگی،خودکشی و مصرف موادمخدر به اختصار بررسی خواهیم کرد.
تعریف روان شناسی رشد:
روان شناسی رشد ، علمی است که جریان تحولات و تغییرات(کمی و کیفی) جسمی ، ذهنی ، عاطفی و عملکرد فرد را در طول عمر از لحظه تولد (از لحظه انعقاد نطفه) تا هنگام مرگ مطالعه می کند.
” اصول روان شناسی رشد “
1. رشد جریانی مرحله ای و پیوسته است:
رشد پیوسته است ونه ناپیوسته . مراحلی که برای رشد اشاره می شود جدا از هم نیستند بلکه مانند یک خطی از یک نقطه شروع و بدون تمایز ادامه می یابد . تقسیم بندی دوره های مختلف زندگی بر اساس نوع دیدگاه و زمینه های مطالعاتی در رشد صورت می گیرد. به طور مثال پیاژه رشد ( تحول شناختی ) انسان را در چهار مرحله و تا پایان 16 سالگی ، اریکسون رشد روانی – اجتماعی انسان را از تولد تا پایان عمر و در 8 مرحله مطرح می کند. به طور کلی وباتوجه به ویژگیهای مشترک و تکالیف یکسان انسان در دوره های مختلف سنی می توان رشد انسان را در 9 مرحله یا دوره مطرح کرد . سنینی که برای هر کدام از مراحل اشاره می شود صرفا" تقریبی است. 1) پیش از تولد انعقاد نطفه تا تولد 2) شیر خوارگی تولد تا دو سالگی 3) کودکی 1 دو تا شش سالگی 4) کودکی 2 شش تا دوازده سالگی 5) نوجوانی دوازده تا بیست سالگی 6) جوانی بیست تا سی سالگی 7) میانسالی سی تا پنجاه سالگی 8) پختگی پنجاه تا شصت و پنج سالگی 9) پیری شصت و پنج سالگی به بعد .
2.رشد دارای الگوهای قابل پیش بینی است:
(الف- قانون سری – پایی ب- قانون مرکزی- پیرامونی) بر اساس قانون سری – پایی رشد انسان ابتدا از سر شروع و در نهایت در پا خاتمه می یابد. کودک تازه متولد یافته ابتدا در سر رشد میکند و بعد از رشد گردن می تواند سر خود را نگهدارد. وبعد ا رشد عضلات شانه ،شکم و کمر است که می تواند بخزد و بنشیند. آنگاه که رشد کافی در عضلات پا را کسب کرد قادر به ایستادن و سپس راه رفتن می شود.
3. تفاوتهای فردی در رشد:
تنوع زیادی از نظر رشدی درمیان افراد وجود دارد. این اصل به مفهوم تفاوتهای فردی در میان انسان اشاره می کند همچنانکه می دانیم ویژگیهای ژنتیکی هر انسان منحصر به فرد می باشد لذا هر فرد با توجه به همان و یژگیها و تاثیر محیط می تواند شکل واحدی در رشد داشته باشد با همه اینحال برای راحتی در تحقیقات و ارائه الگو به یک سطح در رشداشاره می شود که ما باید در تعمیم دهی دچار خطا نشویم و این نکته را در نطر بگیریم همیشه یک فرد دارای ویژگیهای مخصوص به خود می باشد اگر چه در خیلی از ویژگیها با گروه خود مشترک باشد. 1) نباید انتظار داشت تمام کودکان یک سن مشابه ، شیوه رفتار معینی داشته باشند. 2) تفاوتهای فردی،اعتبار و مسئولیت ویژهای برای هر فرد ایجاد می کندو به او وجود مستقل می بخشد. 3) برای تربیت کودکان نمی توان از روش های مشابه استفاده کرد.
4. رشد دارای ابعاد مختلف و فرایندی پیچیده است.
1) رشد حسمی و حرکتی 2) رشد روانی(شناختی ،عاطفی،اجتماعی،اخلاقی) .
5. دوره های حساس در رشد:
تغییرات محیط بیشتر ین تاثیر کمی را زمانی بر ویژگی دارند که درحال سریعترین تغییر خود باشد و کم ترین تاثیر در ویژگی در زمان کمتر تغییر آن است . این اصل به مفهوم وجود دوره های حساس در زندگی اشاره دارد مانند رشد قد در زیر یکسال و وجود امکانات محیطی از جمله تغذیه مناسب می تواند در افزایش آن تاثیر داشته باشد.
6. هرگونه وقفه ای که در تداوم رشد بوجود آید معمولاً به عوامل محیطی مربوط است :
رشد معمولاً با همان سرعتی که شروع شده پیش می رود . کودکانی که زود به حرف می آیند و یا زود به راه می افتند معمولاً و احتمالاًدر مقابل با کودکانی که دیر به حرف می آیند و یادیر به راه می افتند در بزرگسالی با هوش ترند .