گزارش کارآموزی مهد کودک

مهد کودکی را که کارآموزی می کردید معرفی کنید.

مهد کودکی که من در آنجا مشغول به کارآموزی بودم با مساحت تقریبا 230 متر و حیاط 40 و سالن بازی 30، کلاسها آمادگی 1 15 و آمادگی 2، 15، و کلاس 3-4ساله 15 و دفتر مدیر 15 وسالن تلویزیون 30 می باشد که در گروه 3-4 ساله دارای 20 کودک که برای این کلاس بسیار زیاد می باشد. این گروه سنی طوری هستند که هر کدام در حال جنب و جوش و تحرک می باشد و فضا بسیار کوچک است و از وسایل کمک آموزشی و کتاب کمکی علاوه بر کتابهای آموزشی خودشان استفاده نمی شد- کاردستی بسیار محدود می باشد- وسایل بازی برای کودکان هم نداشتند در گروه 4-5 ساله آمادگی 1 دارای 19 کودک که کلاس بسیار کوچک طوری که ** هم جای برای رفت و آمد بین بچه ها نداشت. مدیر امکانات آموزشی بریا مربیان قرار نمی داد مثل وسایل کمک آموزشی- کتاب کار مربی- و حتی آن ها کتاب به این مهمی یعنی زبان آموزی در اختیار کودکان قرار ندادند که خزانه لغات کودکان کمی وسیعتر شود. هیچگونه وسایلی برای خلاقیت و شکوفایی کودکان مثل پازل، جورچین، و... وجود نداشت تا کمی کودکان را به فکر وادارند. در گروه 6سال آمدگی 2 با 13 کودک که به نظر من همه آن ها جای خیلی کمی داشتند و مثل دو گروه قبلی هیچگونه امکانات کمک آموزشی نداشتند وسیله بازی به غیر از لگو و خمیر هیچ چیز دیگری نداشتند.

مدیر مسئول: مدیر مسئول خانم بایگی دارای لیسانس ادبیات با 3 سال سابقه کاری می باشند که تجربه ی زیادی در این زمینه کسب نکرده بودند. امکانات زیادی در اختیار مربیان قرار نمی دادند تا آنها بتوانند دانشی را که کسب می کنند در اختیار کودکان قرار بدهند. امکانات بسیار کم بود وظایف یک مدیر پیش دبستانی به شرح زیر است:

1) تعیین وظایف کلیه مربیان و کارکنان

2) ترتیب دادن جلسات بحث و انتقاد دوستانه بین همکاران و مدرسه

3) ترتیب دادن جلسات خصوصی بین مدیر و مربی

4) ارزشیابی از کار مربیان

5) ایجاد کتابخانه برای مربیان و استفاده مفید از کتابخانه برای همکاران

6) توجه به مسائل شخصی و خانوادگی مربیان و تشویق و دلگرم ساختن آنان به کار و فعالیت

7) نظارت در اجرای هرچه بهتر برنامه های تنظیم شده

8) تنظیم برنامه سالانه، هفتگی- روزانه برای کار کلاسها

9) تشکیل جلسات با اولیا و مربیان و نظرخواهی از آنان در جهت بهبود کارها

10) استفاده از خلاقیت کودکان و مربیان در مرکز آموزش

11) انجام امور مالی و اداری در پشتیبانی از برنامه های آموزشی

پس اگر تحثیلات این خانم در خصوص همین زمینه بود تجربه ی بیشتری کسب می کرد و کودکان هم در این زمینه آسیب نمی دیدند.

ساعت کاری در مهد: ابتدا تنظیم ساعت در کودکان با در نظر گرفتن سن و سال آنان، توانایی های ذهنی کودکان و عوامل دیگر از قبیل وسایل آموزشی و روشهای آموزش و نظایر آن انجام می گیرد.

به تناسب ساعتهای را برای کودکان تدارک می بینند با توجه به مدتی که کودکان را نگهداری می کنند ساعت روز را بین فعالیت های مختلف کودکان تقسیم بندی می کنند. در هر ساعت از روز فعالیت هایی را پیش بینی می کنند که وسیله مربیان به مورد اجرا گذاشته می شود معمولاً در مهد کودک سه نوع ساعت کار می توان مشاهده کرد. ولی کمیت آن ها بستگی به اداره کنندگان مهد دارد.

1- ساعاتی از روز را کودکان سرگرم فعالیت هایی هستند که این فعالیت ها به دقت قبل از ورود به کلاس از طریق مربی تهیه و تنظیم شده اند و یا راهنمایی مربی اجرا می شوند مدت این نوع فعالیت ها معمولاً بین 15 تا 30 دقیقه در روز است و کودکان قدم به قدم در انجام فعالیت ها راهنمایی می شوند این نوع برنامه در کلاس های کودکان 5 و 6 ساله بیشتر اجرا می گردند و در کلاس های پائین مانند 3 و 4 سال حجم چنین برنامه هایی کم است.

2- در مهد کودک ساعاتی را که کودکان به فعالیت هایی می پردازند که درنیمی از برنامه وسیله مربی راهنمایی می شود ولی نصف فعالیت ها را کودکان به صورت آزاد اجرا می کنند و مخصوصاً سعی بر این است که کودکان از خلاقیت و ابتکار خویش در انجام کارها بهره بگیرند مدت این برنامه ها معمولاً حدود 30 الی 40 دقیقه در روز است.

معرفی مربیان و تحصیلات آنها :

خانم زهره صادقی ( مربی 6 ساله ها )

تحصیلات : فوق دیپلم ادبیات

سابقه : 9 سال

خانم راضیه سبوسی ( مربی 5-4 ساله ها )

تحصیلات : لیسانس علوم اجتماعی

سابقه : 3 سال

خانم رؤیا معدنی ( مربی 4-3 ساله ها )

تحصیلات :‌فوق دیپلم مربی کودک

سابقه : 3 سال

 مراحل کارهای انجام شده در محل کارآموز: {گزارش روزانه}

در تاریخ 10/7/86 ساعت 7:35 وارد مهد شدم ابتدا من با بچه ها آشنا نبودم مدیر آنها را به من معرفی کرد و من هم خودم را به آن ها معرفی کرده بودم. بچه ها با کمک مربی با هم نرمش کردند و بعد از نرمش مشغول خوردن صبحانه شدند و بعد از خوردن صبحانه با هم به کلاس رفتیم. دفتر نقاشی و رنگ آمیزی را بین بچه ها پخش کردم بچه ها شروع به رنگ آمیزی کردند. بعد مربی نقاشی وارد کلاس شد دفتر نقاشی را پخش کردم اشکال هندسی را به آنها یاد داد. من با بچه ها صندلی بازی کردم و بعد از آن برای آین ها قصه ی بزبزقندی را همراه با تقلید صدا خواندم و کلاس تمام شد و من هم بقیه ی ساعت را همراه با بچه ها پائین مشغول شدم و با هم کمی بازی کردیم و بعد از آن ساعت 12:35 از مهد خارج شدم.

در تاریخ 12/7/86 ساعت 7:35 وارد مهد شدم بعد از کمی نرمش و خوردن صبحانه بچه ها به کلاس رفتند کمی نقاشی کردند. بعد شعر آی قصه، قصه را با هم تمرین کردیم و چون کتاب آموزشی آنها نیامده بود بچه ها به سالن رفتند و کمی با اسباب بازیهای خود بازی کردند و بعد از بازی مشغول خوردن میوه ها شدند و من هم کاردستی مربوط به عید سعید فطر را درست کردم.

در تاریخ 14/7 ساعت 7:35 وارد مهد شدم بعد از کمی نرمش بچه ها مشغول خوردن صبحانه شدند و بعد از آن وارد کلاس شدند. دفتر شطنجی را به آنها دادم به همراه مدادرنگی *** شکل چهارخانه برای آموزش مفاهیم ریاضی و همچنین تقویت انگشتان و هماهنگی بین چشمها را انجام دادیم و با مداد رنگی شکل چهارخانه را رسم کردیم و آنها رنگ آمیزی کردند و بعد از آن بریا آنها قصه ی حسنی را خواندم و بعد به سالن رفتیم مشغول خوردن میوه شدند بعد از آن کمی بازی کردیم و دوباره به کلاس برگشتیم وبه آنها خمیر دادم و با هم مشغول خمیر باز شدیم و ساعت 12:35 از مهد خارج شدم

در تاریخ 15/7 ساعت 10:35 وارد مهد شدم چون واحد کار مربوطه به فصل پائیز بود از قبل برای بچه ها میوه های فصل پائیز انار سیب- گلابی را در خانه تهیه کردم و بین بچه ها پخش کردم و آن ها خودشان مشغول برش زدن شدند و به دفتر کارشان چسباندند و بعد من به همراه مربی برای درست کردن کاردستی به سالن رفتیم و من با بچه ها مشغول بازی شدم.

در تاریخ 17/7 ساعت 7:35 وارد مهد شدم کمی کنار بچه ها نشستم و با هم به تماشای تلویزیون نشستم بعد بچه ها کمی نرمش کردند و بعد از نرمش مشغول خوردن صبحانه شدند بعد از صبحانه به کلاس رفتیم من برای بچه ها قصه ی حسنی را خواندم و آنها هم با لذت گوش می دادند و بعد از خواندن قصه دفتر رنگ آمیزی را به آنها دادم و مشغول رنگ آمیزی شدند و بین رنگ آمیزی معلم نقاشی آمد و دفتر نقاشی را بین بچه ها پخش کرد و مربی به آنها نقاشی آموزش داد و من و مربی به بیرون از کلاس رفتیم و مشغول درست کردن کاردستی شدیم و من هم به آنها کمک کردم و مربی با بچه ها بازی کرد. و بعد از بازی میوه های خود را خوردند و من به خاطرکاردستی که در مورد بدن حیوانات بود که بدن آنها از چی پوشیده است. بدن گوسفند بود. کودکان پنبه را گرد می کردند و به بدن گوسفند می چسباندند و من تا ساعت 1:35 در مهد ماندم و به مربی کمک کردم و بعد از آن تا ساعت 1:35 از مهد خارج شدم.

در تاریخ 19/7 ساعت 7:35 وارد مهد شدم روز پنجشنبه ورزش صبحگاهی نداشتیم بچه ها بعد از دیدن تلویزیون به خوردن صبحانه مشغول شدند و بعد از تمام شدن صبحانه به کلاس رفتیم. دفتر کار را به آنها دادیم و آنها مشغول رنگ آمیزی شدند و بعد از رنگ آمیزی مربی کار آنها را تأیید کرد و بعد من برای آنها کتاب داستان خواندم بعد از قصه به حیاط رفتیم و آنها به نوبت تاب بازی کردند بعضی ها هم مشغول دیدن خرگوشی که در حیاط بود شدند و با هم در مورد این موجود صحبت می کردند و به آن برگ درخت را می دادند.

در تاریخ 22/7 ساعت 7:35 وارد مهد شدم. بع داز کمی تلویزیون دعای قبل از صبحانه را خواندند و مشغول خوردن صبحانه شدند و بعد از اتمام صبحانه به اتفاق هم به کلاس رفتیم بعد از چیدن کمی با هم شعر و قرآن سوره کوثر تمرین کردند بعد آموزش اعداد را داشتیم (10و...و2و1) که برای هر کدام شکلی در دفتر شطرنجی کشیده شد و آنها رنگ آمیزی کردند. بعد از آن دفتر نقاشی را به بچه ها دادیم بعد هر یک مشغول نقاشی شدند بعد از پایان نقاشی و جمع کردن دفتر نقاشی مربی یک کتاب داستان خواند و بعد از پایان داستان من با آنها بازی بگرد و پیدایش کن را بازی کردم. ساعت بعدی دفتر شطرنجی را به آنها دادیم و از قبل من شکل علامت استاندارد را طراحی کرده بودم و بعد از کمی توضیح اینکه روی هر چیزی که علامت استاندارد دارد استفاده کنند مرغوبتر و بهداشتی است و باید آنها را استفاده کنند.