غریب کربلا
همه ی عالم دیوانه ی اوست
نگرش اهل سنت
اغلب تاریخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جریر طبری، بلاذری، ابن سعد، ابن قتیبه دینوری، احمد بن داوود دینوری و ابن اثیر واقعه کربلا را به تفصیل و بر اساس روایت ابومخنف بیان کرده اند، که تا حد زیادی با بیان تاریخ نگاران شیعه مشابه است.
همچنین عالمان اهل سنت مقام حسین بن علی را بسیار بزرگ می شمارند و او را از جمله اهل بیت پیامبر می دانند. با این حال رویکردهای مختلفی در خصوص قیام و شهادت و سوگئاری بر او دارند. برخی چون غزالی قیام وی علیه خلیفه زمان را ناروا می دانند. برخی چون ابن تیمیه و سلفی ها سوگواری برای او را بیعت می دانند. با این حال برخی نیز سوگواری برای او را جایز می دانند. اهل سنت سرزمین های شرقی شامل کشورهای آسیای جنوبی و جنوب شرقی در مقایسه با کشورهای عربی دیدگاه بسیار مثبت تری درخصوص عزاداری دارند.
البته اهل سنت سینه زنی، علم کشی، زنجیر زنی و سایر رسومات عزاداری عاشورا را حرام می دانند.
رسوم مردمی
در ماه محرم و بویژه روز عاشورا شیعیان و بسیاری از اهل سنت به سوگواری برای امام حسین می پردازند و بر مصائب وی و خانواده اش می گریند. هر چند سنت سوگواری از زمان امامان مرسوم بوده است، اما بتدریج تبدیل یک رسم اجتماعی گشته است و بسیاری از جنبه های عزاداری های عربی، ایرانی، ترکی، هندی و حتی مسیحی را جذب نموده است. این سوگواری در مناطق مختلف به صورت یک آیین مردمی درآمده است و شامل مراسم مختلفی می باشد.
در این روز مردان و زنان در بخش های جداگانه در حسینیه ها و مساجد گرد آمده و به سخنرانی های مذهبی، اشعار محزون، نوحه و سوز گوش داده و به گریه و ماتم می پردازند. در کشورهای عربی رسم مقتل خوانی نیز وجود دارد. در این روز مساجد و بسیاری از خانه ها غذای نذری می دهند.
تعزیه یا شبیه خوانی یکی دیگر از سنت های این روز است، که نوعی تئاتر خیابانی است و تعزیه خوانان با ایفای نقش شخصیت های واقعه کربلا آن را برای مردم بازآفرینی می کنند.
از جمله این مراسم دسته های عزاداری است که در آن مردان به سینه زنی و زنجیر زنی می پردازند و با خود علامت و علم حمل می کنند. از دیگر مراسم این روز در شهرهای کویری ایران «نخل برداری» است. نخل یک دست ساخته چوبی است که بسیار بزرگ و با عظمت می باشد و در ماه محرم با پارچه های مشکی و متفاوت تزیین می گردد و در عصر روز عاشورا این نخل توسط جمعیت بسیار زیادی از زمین بلند می شود و سه دور در حسینیه گردانده می شود و پس از آن مردم به عزاداری و سینه زنی و نوحه سرایی می پردازند.
گاه این رسوم صورتی غیر اسلامی پیدا کرده و علی رغم فتوای مراجع دینیو عزاداران با قمه و زنجیر به بدن خود آسیب می زنند.
سوگواری در میان غیر مسلمانان
سوگواری عاشورا مختص مسلمانان نیست. در ایران ارمنی ها نیز دستجات عزاداری دارند.
در ترینیداد و توباگو و جامائیکا تمامی گروه های قومی و مذهبی در مراسمی که به زبان محلی «هوسِی» خوانده می شود شرکت می کنند و به سوگواری می پردازند.
شاید یکی از نکات اصلی برای بحث و بررسی پیرامون قیام کربلا، چرایی و چگونگی بروز آن باشد. بی گمان هر واقعه دلایل تاریخی و جامعه شناسی دارد و برای پی بردن به علت اصلی بروز آن می بایست یک حادثه را در جغرافیای خاص زمانی و مکانی آن بررسی کرد. نگارنده در این نوشتار به بیان شرایط اجتماعی سرزمین خلافت اسلامی پرداخته است.
واقعه عاشورا صرف نظر از نگاه حسی و عاطفی شیعیان، از مقاطع حساس تاریخ اسلام به شمار می آید. این پدیده در طول سالیان سال، همواره مورد توجه بسیاری از نهضت ها، جریان ها، قیامها و جنبشهایی بوده است که عدالت خواهی و عدالت جویی را شعار اصلی خود قرار داده اند. بنابراین بجاست که از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. نگارنده بر آن است که داستان عاشورا، حکایت پر رمز و رازی است که تا به امروز، تنها برخی از جنبه های آن برای ما آشکار شده است.
شاید یکی از نکات اصلی برای بحث و بررسی پیرامون قیام کربلا، چرایی و چگونگی بروز آن باشد. بی گمان هر واقعه دلایل تاریخی و جامعه شناسی دارد و برای پی بردن به علت اصلی بروز آن می بایست یک حادثه را در جغرافیای خاص زمانی و مکانی آن بررسی کرد.
نگارنده در این نوشتار قصد دارد، در حد بضاعت اندک خود و با تکیه بر متون و منابع تاریخی، شرایط اجتماعی سرزمین های خلافت اسلامی را توصیف کند.
می دانیم که اوضاع و احوال سیاسی جامعه مسلمین، بعد از رحلت پیامبر (ص) دگرگون شد. گردش برخی از گروه های قبیله ای که صرفا مبتنی بر جنبه های احساسی و عاطفی نسبت به شعارهای اخلاقی اسلام بود و از تعمق و آگاهی مکتبی بهره کمتری داشت، در زمان جانشینان پیامبر دستخوش تزلزل شد. به همین خاطر با عنایت به اینکه ویژگی های دوره جاهلی و عصبیت های مناسبت های اجتماعی آن هنوز هم برای قبایل عرب جذابیت داشت طبیعی بود که در مواجهه با مسایل روزمره که به حد امکان، منافع مادی و اقتصادی آنان را تامین یا تضعیف می کرد، برخورد متفاوت داشته باشند.
نوع تعامل قبایل عرب با بسیاری از حاکمیتها در دوره مورد نظر، بیانگر همین نگاه متفاوت است؛ به خصوص حوادث دوران امامت و خلافت امام علی(ع)، صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) از همین منظر قابل بررسی است برخی با توجه به گسترش امکانات اقتصادی جامعه اسلامی، نگاهی عافیت طلبانه به زندگی دارند و در مقابل اتفاقاتی که از نگاه آنان بر هم زدن آرامش جامعه اسلامی تلقی می شود، شدیدا واکنش نشان می دهند. گروهی دیگر تزاحم و تداخل منافع گروه های سیاسی را مضر و مخل حیات اجتماعی جامعه اسلامی تشخیص داده و به جای اینکه از حق پیروی کنند و متجاوز به حقوق را بر سر جای خود بنشانند، گوشه عزلتی اختیار کرده و بر حال و روز مسلمین تاسف می خورند.
گروه دیگر که جزو عمال هستند، بقا و دوام خود را در حمایت از حاکمیت سلطه می دانند و برای استمرار وضعیت خود، هر ناله حق طلبانه ای را در گلو خفه می کنند.
در این میان، راست قامتانی نیز هستند که به هیچ وجه ظلم و ستم را بر نمی تابند و پرشور و مقاوم در مقابل بی عدالتی مردانه می ایستند؛ گر چه از عده و وعده لازم برخوردار نیستند. این مرزبندی های اجتماعی تا زمان صلح امام حسن(ع) بر جامعه اسلامی حاکم بود.
بعد از انعقاد قرار داد متارکه جنگ، معاویه اقدامات موثری را برای استقرار تثبیت حاکمیت خاندان اموی در سراسر جامعه اسلامی انجام داد. وی بلافاصله بعد از انعقاد صلح در اولین سخنرانی خود در نخلیه اعلام کرد که قصد و غرض اصلی او در جنگ این نبوده که مردم روزه بگیرند و نماز بر پای دارند و زکات بدهند؛ بلکه هدف وی از نبرد، به دست گرفتن پادشاهی و حاکمیت بوده است. (کشف الغمه، علی بن عیسی الاربلی، ترجمه علی بن حسین زواری،ج2،ص115)
در این دوران وضعیت خاصی بر جامعه اسلامی حکفرما بود. به خصوص مناطقی که تحت سیطره معاویه بودند، در زمان مورد نظر بسیاری از صحابه پیامبر(ص) که مرجع دینداران و مسلمین بودند، در سنین بالای عمر روزگار می گذراندند. بسیاری از این افراد بنا به مقتضیات جسمی خود سعی می کردند در برخورد با قضایا و مسایل سیاسی سکوت اختیار کنند؛ اما نسل بعدی که طبقه میانسال یا جوان جامعه اسلامی را تشکیل می داد، تا حدود زیادی از جو سیاسی دوران پیامبر و خلفای راشدین به دور بود. این افراد منفک از عصر رسالت در شرایطی زندگی می کردند که خلیفه ای چون معاویه سکان اداره جامعه اسلامی را به دست گرفته بود و دست اندرکاران اجرایی او، اشخاصی نظیر مغیره بن شعبه، زیاد بن ابیه و مروان بن حکم بودند.
نامبردگان به لحاظ اجتماعی به طبقه اشراف جامعه قریش تعلق داشتند و آن چه که بیش از هر چیز برای آنان اهمیت داشت، تامین منافع دستگاه خلافت به هر طریق ممکن بود.
استراتژی اصلی این جناح، طرفداری از نظریه برتری عرب بر عجم بود که تنها به این تز محدود نمی شد. بلکه میان مسلمان و غیر مسلمان و اشراف قبیله قریش با سایر طوایف و قبایل عرب نیز فرق قائل می شدند و هر سخن مخالف را به شیوه های گوناگون و با بهره گیری از زر و زور و تزویر از ریشه می خشکاندند. طبیعی بود که نسل فعال و جوان جامعه اسلامی در جو پر اختناق موجود برای جلوگیری از هر گونه خطرات احتمالی ترجیح دهد که زندگی به روال عادی و معمولی را طی کند.
برخی دیگر از مسلمین که در زمان عمر و ابوبکر به واسطه فتوحات خارجی اعراب به مال و منالی دست یازیده و در سایه بهره گیری از مقرری ها و عطایا به ثروت و مکنتی رسیدند، ترجیح می دادند وضعیت موجود حفظ شود. خلافت اموی نیز تا زمانی که مخالفت جدی از سوی طیف یاد شده صورت نمی گرفت، با آنان کاری نداشت. بنابراین اشراف و ثروتمندان عافیت طلبی را اختیار کردند و برای اینکه مسلمانان را به حفظ وضع موجود ترغیب و تشویق کنند، مستمسک شرعی برای خود دست و پا کردند و به معترضان می گفتند باید با جامعه اسلامی و هیات حاکمه یار و همراه بود و تا حد ممکن از اختلاف و تفرقه پرهیز کرد، تا دین و دنیای مسلمین حفظ شود