فصل اول
کلیات
1- 1 مقدمه :
موسیقی، به هر نوا و صدایی گفته میشود که شنیدنی و خوشآیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات. موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت. واژه موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان میباشد. موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوش آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کردهاند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی میدانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفتهاند، همانند ابن سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام بردهاست ولی از آنجا که همه ویژگیهای موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز میدانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گستردهاست که دارای بخشهای گوناگون و تخصصی میباشد. صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.
1 – 2 نام کامل طرح و محل اجرای آن :
آموزشگاه موسیقی
محل اجرا :
1 – 3 – مشخصات متقاضیان :
1 – 4 – دلایل انتخاب طرح :
یکی از مسایل فرهنگی مهم در هر جامعه ای هنر و آموزش هنر می باشد. چرا که نیروی حیاط و شادمانی در جامعه تزریق کرده باعث نشاط و آرامش اعضای جامعه می گردد، در این میان هنر اول یعنی موسیقی جایگاه ویژه ای را دارد چرا که بیشترین اثرات در باز شدن ذهن و بالا بردن قدرت فراگیری برای محصلان و ایجاد ثبات شخصیت و بالا بردن اراده و اعتماد به نفس و جلوگیری از افسردگی در بین جوانان و آحاد جامعه می گردد.
1 – 5 میزان مفید بودن طرح برای جامعه :
این طرح از جهات گوناگون برای جامعه مفید است ، چرا که یکی از ابزارهای تجارت و تبلیغات عنصر موسیقی است که نباید نادیده گرفته شود و نیز اکنون که دنیای تبلیغات غرب با انواع روش ها با یک هجوم فرهنگی غربی مآبی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و جوانان ما را تهدید می کند، استفاده و آموزش به جای هنر موسیقی در این راستا می تواند نقش مهمی را در جامعه بر عهده داشته باشد.
1 – 6 - وضعیت و میزان اشتغالزایی :
تعداد اشتغالزایی این طرح 21 نفر میباشد .
تاریخچه و سابقه مختصر طرح :
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند. بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند . یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد .بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد .بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است .
اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند.
همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد . و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است .
اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند .
هنر های بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد .همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند .
درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود.
راهنماییهای سریع و فقط برای این دسته از دوستان جدا از مطالب اصلی آورده میشود .واژه موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان میباشد.
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوش آیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
پیدایش موسیقی
پس از سپری شدن هزاران یا حتی میلیونها سال آنطور که انجیل میگوید :
« هنوز بر از بحر جدا نگشته بود »
اما با این وجود در آن عهد نیز که هنوز جنبندهای روی زمین نمیزیست جهان ماوای خاموشان نبود. امواج کوه پیکر با صخرههای عظیم برخورد میکرد .باد در شاخسارها میپیچید و از تماس آب ا سنگها و سنگریزهها آوای دلنشینی بر میخاست .بعدها جانوران در روی زمین پدیدار شدند و با اصوات به سخن گفتن با یکدیگر آغاز کردند و پرندگان به هنگام دمیدن صبح صادق به نغمه پردازی پرداختند .
اما به این اصوات نمیتوان موسیقی اطلاق کرد . موسیقی فقط وفقط ازآن انسان هاست . زیرا فقط انسان به زیور دانائی آراسته شدهاست به کمک موسیقی است که انسانها هیجانات درونی خود را بیان میدارند . :موسیقی چیزی برتر از اصوات و سر وصدا هاست . موسیقی یکی از طریق بیان و اظهار آگاهانه انسان هاست.
چه سبب شد که انسان موسیقی را اختراع کند ؟ بشر چگونه کشف کرد که بازی اصوات میتواند مبین و ترجمات روح و احساسات او باشد ؟ از هزاران سال پیش یعنی تقریبا از زمان پدید آمدن موسیقی تا به حال بشر به تحقیق و تدبیر در این باره مشغول است حتی انسانهای اولیه نیز میکوشیدند برای این سوال پاسخی بیابند . آنان ماهیت سحر آسای موسیقی را جز اینکه بگویند عطیه خداست به طریق دیگری نمیتوانستند توجیه کنند.
هر ملتی به نحوی خاص داستان این احسان و بخشش را ضمن افسانهها و قصهها بیان داشتهاست . میتوان گفت که تمام ملل و اقوام مختلف از این قبیل قصص برای خود ساخته و آنها را در طول هزاران سال سینه به سینه به یکدیگر نقل کردهاند .
یونانیها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند . اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد . ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود .
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته رودهای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشتهاست و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند . چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد .
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید , مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته , او را به بیرون آمدن تشویق کنند , حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف , مردم به خواندن آواز های فوق العاده قدیمی متوسل میشوند .
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست .
در افسانههای ژرمنی هایمدال[۴] قاپچی آسمانها , شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.[۵]
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان , پدید آمدن موسیقی را با قصهها و افسانهها در آمیخنهاند حتی در قرون وسطی نیز چنین میپنداشتند که موسیقی را یوبال[۶] پسر کاین[۷] اختراع کردهاست .
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند , آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند . با توسل به آن از طرفی چشم زخم وارواح خبیثه را از خود میراندند , مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند , و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان , نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند . یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره[۸] , صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد :
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند , بعد طبلها , گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند .تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند , در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد .در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود , ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد . آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند .