ماهرخ فلاحی
متولد: 1322/ تهران
میزان تحصیلات: کارشناسی ارشد روانشناسی- دانشگاه تربیت مدرس
مؤسس و مدیر دامپروری فلاحی و نایب رئیس شورای شهر محمدشهر کرج
خانم ماهرخ فلاحی در سال 1322 هجری شمسی در تهران بدنیا آمد. دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در این شهر به پایان رساند و برای اخذ مدرک کارشناسی در رشته زبان انگلیسی وارد دانشسرای عالی تهران شد. ایشان پس از اخذ مدرک کارشناسی تحصیلات خود را در رشته روانشناسی _ آموزشی استثنایی دانشگاه ترتبیت مدرس ادامه داد و پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد به حرفه معلمی پرداخت جهت ادامه تحصیل وارد دانشگاه تربیت مدرس گردید و در رشته روانشناسی _ آموزش استثنایی موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد شد.
وی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی به حرفه معلمی پرداخت و به مدت 25 سال در سمتهای دبیر و رئیس دبیرستان در وزارت آموزش و پرورش خدمت نمود. ایشان در حال حاضر مدیریت دامپروری فلاحی محمدشهر کرج را بر عهده دارد و به پرورش گاو اصیل شیری و ارائه خدمات دامپروری مشغول است. وی در سال 1382 با اکثریت آرا مردم محمدشهر کرج به عنوان نماینده شورای شهر و ریاست آن برگزیده شد که به دلیل مشغله فراوان ترجیح داد تا به عنوان نایب رئیس شورای شهر به یاری مردم آن منطقه بپردازد .
به منظور بهرهمندی از تجارب و نظرات ایشان گفتگویی را با ایشان انجام دادهایم که در زیر میخوانید :
به عنوان سؤال نخست تا چه حد با مباحث تئوریک کارآفرینی آشنایی دارید؟ آیا در این زمینه مطالعاتی انجام دادهاید؟ به طور کلی تعریف شما از واژه کارآفرینی چیست و به نظر شما چگونه میتوانیم در سطح کشور کارآفرینی را توسعه دهیم؟
متأسفانه به دلیل مشغله کاری فراوان فرصت چندانی برای مطالعه ندارم. اقدامات من بیشتر شامل تجربیات کاری میباشد اما کارآفرینی در عمل، تقویت خودباوری در انسان است. اگر بتوانیم به خلق چنین تربیت و انگیزهای در فرزندانمان بپردازیم و آنها را از سنین دبستان تا دانشگاه خلاق و با انگیزه کنیم مسلماً موفق بودهایم چرا که فرزند شما میداند که میتواند. البته گاهی اوقات سرمایه شخصی نیز بسیار کمک میکند و شخص را کمتر دچار ریسکپذیری و مشکلات میسازد. در غیر این صورت بهتر است با تشکیل تعاونیهای چند نفره به سمت و سوی کارآفرینی حرکت کنیم. سرمایه و مشارکت تنها عوامل کمککننده نیستند و مسلماً این وظیفه برخی وزارتخانهها و نهادهای ذیربط است که میبایست به کشف افراد بپردازند، سرمایه لازم را در اختیار اعضای تعاونی بگذارند و دولت نیز آنها را حمایت کند. در این صورت است که کارآفرینان حتی جلوتر از دولت به راه میافتند و ایجاد خلاقیت و نوآوری میکنند. البته منظور از در اختیار گذاردن سرمایه از طریق دولت این نیست که بدون حساب و کتاب و بدون اینکه کار بازدهی داشته باشد این اقدامات صورت بگیرد چرا که بدین ترتیب ورشکستگی حاصل خواهد شد .
þاز چه زمانی به عنوان یک زن کارآفرین شناخته شدید؟ آیا از لحاظ سرمایه مشکلی نداشتید؟ دولت چه حمایتهایی از شما کرد؟
باید اعتراف کنم که من نمیدانستم کارآفرین هستم و هیچ آشنایی با واژه کارآفرین و کارآفرینی نداشتم. حدود سه، چهار جشنواره گاو شیری در استادیوم آزادی برگزار شد. در این جشنواره گاوهای منتخب از دامداری های سراسر کشور بوسیله کارشناسان انتخاب میشدند و در آنجا به مسابقه گذاشته میشدند من در جشنواره نخست، مدال نقره و در سه جشنواره بعدی مدال طلا را دریافت کردم برای مردمی که در استادیوم حضور داشتند جای تعجب بود که گاو یک خانم مدال طلا را گرفت و بدین ترتیب هیاهو پیرامون کارآفرین بودن من آغاز شد. پس از مدتی (حدود 2 سال پیش) با خانمی به نام صابر که در زمینه شناسایی بانوان کارآفرین و معرفی آنها به مراکز ذیربط تحقیق و فعالیت میکرد آشنا شدم. در آنجا بود که من با اصطلاح کارآفرین آشنا شدم. کارآفرین کسی است که با ایجاد یک واحد صنعتی یا تولیدی به ایجاد اشتغال برای دیگر افراد میپردازد، ریسک میکند و خلاقیت و نوآوری دارد.
در رابطه با اینکه سرمایهای داشتم یا خیر باید بگویم که من با سرمایه بسیار اندکی که از فروش منزلی کوچک تهیه کرده بودم این کار را آغاز کردم و آنچه امروز دارم نتیجه کوشش، خلاقیت و همت خودم و افراد خانوادهام میباشد. البته برخی مراکز نیز کمک فراوانی کردند. بطور مثال کارشناسان مرکز اصلاح نژاد جهاد کشاورزی راهنمایی و مساعدت خوبی نمودند و یا پزشکان شاغل در دانشکدههای دامپزشکی کمک فراوانی کردند و بالاخره اینکه با یاری گرفتن و مشاوره از تمامی این افراد توانستم استفاده بهینه از سرمایه اندکم داشته باشم و بازده مورد نظر را بگیرم که خدا را شکر در کل مملکت اثرگذار بود.
þتصور کنید که دولت هیچ حمایتی از کارآفرینان نکند و سرمایهای هم وجود نداشته باشد، در اینصورت چگونه میتوان وارد بازار کار شد؟
سؤال بسیار بجایی پرسیدید . اوایل اردیبهشت ماه سال گذشته یک جشنواره کارآفرینی با عنوان جشنواره شیخ بهایی در دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار شد که من در آنجا با مسأله جالبی مواجه شدم. در یک سمت از نمایشگاه و در بالای غرفهها تابلویی تحت عنوان اندیشه نو نصب شده بود که عده بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان در آنجا نشسته بودند و طرح ارائه میدادند. از سوی دیگر تعدادی از سرمایهداران نیز در آنجا حضور داشتند و با استفاده از طرحهای ارائه شده و ایجاد معاهده با افراد خلاق و طراح کسب و کار، ایده نو را خریداری میکردند و به تبادلنظر میپرداختند. حتی در چندین مورد معاهدهای بین این دو گروه انجام پذیرفت. سرمایه از جانب یک نفر و طرح از جانب طرف دیگر که عموماً دانشجو یا فارغالتحصیل بودند. خوب، مثالی که زدم میتواند یکی از راهها برای گسترش کارآفرینی باشد و راههای متعدد دیگری نیز وجود دارند .
þبه نظر شما، نقش رسانهها در ترویج کارآفرینی تا چه اندازه است؟ آیا فعالیت سازمانهایی همانند صدا و سیما، مطبوعات و ... را کافی میدانید؟
متأسفانه باید اذعان کنم که رسانهها چندان که باید و شاید به این مهم نمیپردازند و اطلاعات مورد نیاز را در اختیار عموم قرار نمیدهند. به طور مثال تنها عده معدودی از افراد از وجود چنین جشنوارههایی باخبرند و یا اگر هم مطلع باشند فرصت و امکانات لازم برای حضور آنها فراهم نیست.
بهتر است که فرهنگ کارآفرینی و جلسات و همایشهایی این چنینی در سطح تمام استانها و مناطق اشاعه یابد و نه در استانهای خاص. در این صورت فرد سرمایهگذار با طراح کسب و کار همشهری خودش به نتیجه میرسد.
þآیا کارآفرین بودن اقتضای سنی را میطلبد؟
خیر! به عنوان مثال من کارآفرینی را از سن 50 سالگی شروع کردم. البته پیش از تأسیس دامپروری نیز از آنجائیکه به تدریس مشغول بودم و اقداماتی آموزشی انجام میدادم نمیتوان گفت که کارآفرین نبودهام اما کارآفرینی واقعی من بعد از دوران بازنشستگی بود. بنابراین به اعتقاد بنده، از هر زمانی میتوان دنبال کارآفرینی و اشتغالزایی بود.
Þ بیشترین مشوق شما در راهی که در پیش گرفتید چه کسانی بودند؟ آیا به انتظارات شما پاسخ مثبت دادهاند؟
در درجه اول پدرم زیرا روحیه استقامت، خودباوری و پرکاری را از او یاد گرفتهام و بعد هم در طول زندگی زناشویی، همسرم بسیار کمک و مشوقم بوده است و همچنین من را حمایت میکند. همیشه طوری عمل کردهام که از کسی انتظاری نداشته باشم و دیگران بیشتر از من توقع داشته باشند و این مسأله برای افراد و خانوادهام نیز بسیار عجیب است که من خواهان چیزی نیستم. البته اگر انتظاراتی داشتهام از طریق آنها برآورده شده است و یا انتظاری که از دولت داشتم بحمدا... پاسخ مثبتی در پی داشته است. به عنوان مثال همینقدر که از مالیات در دامپروری و کشاورزی معاف هستم که این کمک بسیار خوبی است و یا کارشناسان دانشکده دامپزشکی و اصلاح نژاد حتی بطور رایگان و در هر زمان که درخواست میکنم با من همفکری و مساعدت میکنند.
þمشکلات شما در هنگام تأسیس دامپروری چه چیزهایی بود؟ آیا در حال حاضر از اوضاع این مؤسسه راضی و خشنود هستید؟
به جرأت باید بگویم که مشکلات فراوانی وجود داشت بطور مثال مسافت بسیاری از منزل تا محل دامپروری وجود داشت چون در آن زمان محمدشهر یک ده کوچک به نام محمدآباد بود و بافت کنونی را که شما میبینید نداشت بنابراین گاهی اوقات به تنهایی و با یک جیپ معمولی مجبور بودم در کوره راهها طی مسیر کنم و تازه این کار را بعد از اتمام کلاسهایم انجام میدادم. نداشتن سرمایه مشکل دیگر بود، چرا که من با حداقل سرمایه و امکانات شروع کردم. از جانب دیگر شاید اطرافیان چندان که باید و شاید به من که یک خانم بودم، توجه نمیکردند و باور نداشتند که یک زن میتواند این کارها را انجام دهد که البته من خلاف آن را به ایشان ثابت کردم.
Þ خانم فلاحی از آنجائیکه یک خانم هستید آیا احتمالاً حسادتها و یا کوتهفکریهایی از جانب اطرافیانی که آقا بودهاند مشاهده کردهاید؟ آقایان چه دیدگاهی نسبت به مدیریت شما دارند و آیا هیچ عکسالعمل منفی از ایشان دیدهاید؟
البته بهتر است که اسم این نوع عکسالعمل و یا واکنش را رقابت بگذاریم و نه حسادت. مسلماً رقابت در بین همکاران من بسیار است همانطور که میدانید رقابت معمولاً در افراد هم تراز و همپایه ایجاد میشود.