چکیده :
اوقات فراغت و چگونگی گذران آن از مباحث تازهای است که بعد از انقلاب صنعتی و رشد منابع و تکنولوژیها، توجه عالمان را برانگیخته و موضوعی مهم در حوزه علوم اجتماعی شده است. پژوهش حاضر به بررسی نحوه گذران اوقات فراغت در دو گروه از دانشآموزان دختر سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی در دو دبیرستان شهید بهشتی و شهید اول به (ترتیب واقع در منطقه 1 و 16 شهر تهران) میپردازد.
توجه به اوقات فراغت در این پژوهش از ابعاد ذیل حائز اهمیت میباشد. اوقات فراغت یک امر فرهنگی است. بر شخصیت افراد و از جمله شکلگیری شخصیت اثر میگذارد، آثار و نتایجی به صورت مثبت و منفی (انحراف و بزهکاری) برجای میگذارد. به فراغت جوانان و نوجوانان (که تعداد زیادی از جمعیت جامعه را به خود اختصاص میدهند) میپردازد، به فراغت دختران که از محرومیت و محدودیت بیشتری در مقایسه با پسران برخوردارند توجه میکند، توجه به فراغت در تعطیلات طولانی مدت تابستان و ایام نوروز، تطبیقی و مقایسهای بودن، رویکرد انسانشناسی شهری و نهایتاً کاربردی بودن پژوهش حاضر از رئوس مهم توجه به اوقات فراغت و نحوه گذران آن میباشد.جامعه مورد مطالعه در پژوهش حاضر دو کلاس 21 نفره دانشآموزان دختر دبیرستانی در سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی است که در دو قشر کاملاً متفاوت (قشر بالا و پایین) قرار دارند. در این پژوهش از 3 روش اسنادی، مشاهده، مصاحبه استفاد شده است.
مقدمه:
فراغت در لغت به معنای «آسودگی و آسایش» است و معمولاً در تقابل با اشتغالات و درگیریهای روزمره که نوعاً موجب خستگی میشود بکار میرود. اما فراغت از نگاه علمی به این استنباط عام محدود نمیگردد و تبیین آن عملاً به گشایش باب ویژهای از حوزه این علم تحت عنوان «جامعهشناسی فراغت» انجامیده است.
وجود اوقات فراغت در جوامع گذشته (به رغم وجود بیکاریهای فصلی و پنهان در آن جوامع) مورد تردید است، لیکن در نتیجه پیشرفت صنعت در جهان، خصوصاً در کشوهای توسعهیافته از نیمه قرن بیستم، بشر از رفاه بیشتری نسبت به قرون گذشته برخوردار شده و باعث شده که بسیاری از مردم برای تأمین زندگی خویش کمتر مجبور به انجام کارهای سخت و سنگین باشند و مدت کار روزانه آنها نیز کمتر شده است به طوری که در اکثر کشورهای صنعتی یک روز تعطیل هفتگی به دو و حتی سه روز در هفته افزایش یافته و بدین ترتیب اکثر مردم این کشورها اشتغال به کار اقتصادیشان، نسبت به صد سال قبل، کاهش یافته است. تغییراتی هم در روابط اجتماعی در ارتباط با خانواده کلیسا، فامیل، محله و ... اتفاق افتاده و فردگرایی رواج تام یافته است.
همچنین به میزان زیادی از تعهدات اجتماعی اشخاص کاهش یافته است. این نوع تغییرات اقتصادی و اجتماعی برای انسان غربی «وقت فراغت» تولید کرده و یا آنرا افزایش داده است و این امر، تحولی است که در میزان وقت فراغت در جوامع صنعتی به وجود آورده است. (اورعی، 1375، ص 61-59)
در کشورهای در حال توسعه نیز تحولاتی در « اوقات فراغت» حاصل شده است. پیدایش شهرهای بزرگ در کشورها، مبدأ این تحول بوده، به طوریکه گسترش ادارات دولتی و تعداد کارکنان آن، گسترش کارخانجات و تصویب قانون کار، مهاجرت تعداد زیادی از مردم روستاها، بخشها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و کاهش ارتباطات اجتماعی سنتی همگی به ایجاد «وقت فراغت» و یا افزایش آن دامن زده است. البته مشکلات اقتصادی و پیدایش پدیده اقتصادی «کار دوم» و «اضافه کار» از این موضوع میکاهد ولی برای تعدادی از مردم و برخی دستههای اجتماعی مثل کودکان، نوجوانان و جوانان و ... «وقت فراغت» وجود دارد. در روستاها نیز با افزایش جمعیت و کمبود زمین زیر کشت و استفاده از وسایل مکانیکی جدید مانند تراکتور و ... «وقت فراغت» کمابیش قابل مشاهده است. (همان)
در مجموع میتوان گفت که در جوامعی که صنعت نفوذ پیدا کرده، فرصت تفریح فراوانی برای مردم پیدا شده است. کشور ایران و از جمله شهرهای بزرگ آن به خصوص شهر تهران نیز از این مقوله مستثنی نبوده و وجود فراغت و تفریحات را میتوان در آن مشاهده نمود البته لازم به ذکر است که عوامل مختلفی چون قشر و طبقه اجتماعی، مکان و محله زندگی، امکانات مالی، شرایط سنی و جنسی، میزان آزادی و اختیار، نوع نگرشها و باورهای افراد و ... همگی به نوعی بر وقت فراغت و نحوه گذران آن تأثیر گذارده به طوریکه آن را محدود و یا متنوع میسازد. بعنوان مثال نحوه گذران اوقات فراغت قشر نوجوان با جوان، میانسال، بزرگسال و کهنسال، افراد ثروتمند، با افراد متوسط و هر دو با افرادی که از نظر بنیه مالی ضعیفاند، شهری و روستایی و افراد سنتی و متجدد همگی به دلیل فرهنگ و خرده فرهنگ خاصشان) متفاوت است. از اینرو هر یک از این اقشار، مطالعه، پژوهش و برنامهریزی خاصی را در زمینه فراغت میطلبد.
توجه به مطالب ارائه شده دراین پژوهش نیز سعی شد تا با انتخاب نوجوانان دختری که در آستانه ورود به مرحله جوانی هستند، به بررسی نحوه گذران اوقات فراغت صرفاً این گروه سنی و جنسی پرداخته شود. نکته دیگر اینکه، صاحبنظران معتقدند که «وقت فراغت» وقتی است که شخص احساس میکند که از او هیچ انتظاری ندارد وگذران فراغت نوعی عمل کردن غیرالزامی است. بطوریکه شخص در این اوقات، آنگونه که میتواند و میخواهد عمل میکند. چون عمل او پاسخ به انتظار دیگری نیست (پس عمل فراغتی لزوماً الزامی نیست و در نتیجه با نوعی طیب خاطر و رضایت انجام میشود). ولی از سوی دیگر، عمل فراغتی نمیتواند برخلاف هنجارهای گروه و جامعهای که شخص به آن مربوط است، انجام شود. پس ضرورتاً عمل فراغتی عمل نابهنجار نیست بلکه علیالقاعده باید بر طبق هنجارها صورت گیرد. ولی با این وجود یکی از علتهای توجه جامعهشناسان به اوقات فراغت نابهنجاریهایی است که درگذران آن رخ میدهد. به طوری که بررسیهای جامعهشناسان در این باره نشان میدهد که رخ دادن در کجروی در اوقات فراغت بیش از اوقات اشتغال است (مثلاً بیشتر خودکشیها در این اوقات رخ میدهد) کاهش کنترلهای اجتماعی و نبودن تکالیف مشخص برای افراد از عوامل تشدید کننده وقوع عملهای نابهنجار در این اوقات است. نمونههایی چون پرسه زدن در خیابانها، اذیت و آزاد مردم، ماجراجویی از روی تنوع طلبی، گرایش به حرکات هیجانی مانند حرکتهای سرسامآور با موتور سیکلت پرش با موتور از ارتفاعات، اعتیاد، انجام امور جنسی و ... از این قبیل است. حال به منظور جلوگیری از بروز چنین مواردی باید به گونهای برنامهریزی کرد تا اوقات فراغت افراد به شکل صحیح و مطلوب سپری شود. بسیاری از صاحبنظران «اوقات فراغت» معتقدند که: اگر وقت فراغت افراد به طور صحیح و درست سپری شود در آن صورت از آنها شخصیتهایی مثبت و سازنده به وجود خواهد آمد و اگر این اوقات نامطلوب سپری شود سبب شکلگیری شخصیتهای منفی مخرب و حتی منحرف و کجرو خواهد شد. از اینرو برنامهریزان اجتماعی و عالمان علوم اجتماعی برای پیشگیری از این نوع مشکلات تعمیم تعهد و مسئولیت اجتماعی در امر اوقات فراغت را پیشنهاد میکنند. پس مطالعه و تحقیق در امر فراغت و نحوه گذران آن با برنامهریزی صحیح و اصولی و جلوگیری از بروز انحراف و کجروی ضروری است. به طوری که پژوهش حاضر نیز درصدد است تا از طریق بررسی آسیبها و انحرافات اجتماعی ناشی از نحوه گذران نامطلوب اوقات فراغت به معرفی تیپهای شخصیتی منحرف و کجرو بپردازد. بدین ترتیب پژوهش حاضر در یک نگاه کلی به نحوه گذران اوقات فراغت دو گروه از دانشآموزان دختری که در آغاز سن جوانی قرار دارند. (دانشآموزانی که در کلاس سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی در دو دبیرستان شهید بهشتی و شهید اول به ترتیب واقع در منطقه 1 و 16 شهر تهران تحصیل مینمایند و از نظر موقعیت طبقاتی در دو قشر کاملاً متفاوت اجتماعی بسر میبرند میپردازد. و سپس به مقایسه بین این دو گروه میپردازد.
تاریخچه در جهان:
سیر تاریخی گذران اوقات فراغت:
درباره اینکه اصولاً زمان فراغت پدیده خاص جامعه صنعتی است، تمام پژوهشگران هم داستان نیستند بلکه برخی از آنها معتقدند که زمان فراغت در تمام مراحل تاریخی زندگی بشر وجود داشته ولی تفاوتهایی اساسی با اوقات فراغت عصر صنعتی داشته است.
«در روزگاری که کشاورزی بنیان اقتصادی بیشتر جوامع را تشکیل میداد، در تمامی روزها و فصول سال کار انجام میشد با این تفاوت که در هوای خوب آهنگ کار تند بود و در هوای بد این آهنگ به کندی میگرایید، در تمدن کشاورزی، پیشرفتهای فنی توانسته بود تنها اندکی بر کارایی نیروی به دست آمده از فعالیت انسان و حیوان بیفزاید. اما ابزارهای فنی آن روزگار همانند گاوآهن و خیش برای آزاد ساختن آدمی از تلاش معاش کافی نبود» (توکل 1375، ص 102)
در این دوران به لحاظ ویژگیهای کار و اشتغال هنوز نمیتوان از فراغت به مفهومی که امروزه از آن مقصود است سخن گفت.
ژوفردومازدیه: « در ادوار گذشته کار و بازی اغلب با یکدیگر پیوند داشتند و فراغت اصطلاحی نیست که بتوان در مورد جوامع گذشته به کار برد. کار و بازی در آن بخشی از مراسم مذهبی بوده که انسانها به لحاظ آفرینش با ارواح نیاکان خود برپا میکردند و حتی جشنهای مذهبی نیز تجسم از کار و بازی بودند و هیچ تضادی میان آن دو وجود نداشت.»
در رابطه با جشنهای برپا شده در آن دوران دومازدیه میگوید: در طول سال یک رشته «روز آیین» و «روز جشن» وجود داشت. روز آیین به مذهب تعلق داشت حال آنکه روز جشن اغلب فرصتی بود برای صرف مقدار عظیمی نیرو (گذشته از غذا) و از اینرو نقطهای مقابل زندگی روزمره به شمار میرفت. لیکن جنبه آیینی این مراسم را هرگز نباید نادیده گرفت. این مراسم ریشهشان در مذهب بود نه در فراغت. لذا اگر چه تمدنهای اروپایی در سال تا پیش از 150 روز بدون کار بودند لیکن نمیتوانیم برای استفادهای که در آن زمان از این روزها میکردند مفهوم فراغت را بکار ببریم.
در حالیکه وبلن معتقد بود که «جادوگران قبائل از کار معاف بودند چرا که جزو طبقه ممتاز محسوب میشدند و صرفاً به اجرای کارهای سحرآمیز مذهبی
میپرداختند در نتیجه مورد احترام افراد قبیله بودند». در حالیکه دومازدیه معتقد است که «وظایف جادوگران برای جامعه کاملاً ضروری بوده پس اصولاً در چنین شرایطی زمان فراغت مفهوم نداشته است.
برخی از محققین که نماینده آنان را میتوان «گرازیا» معرفی نمود، «فراغت را تا آن شیوه زندگی دنبال میکنند که برخی از طبقات اشرافی در طول تمدن مغرب زمین از آ« بهرهمند بودهاند. ولیکن افرادی چون دومازدیه با این نظریه مخالف بوده و اعتقاد دارند که به زمان بیکارگی فیلسوفان یونانی در عهد باستان و نجیبزادگان قرن 16 هیچ وقت نمیتوان فراغت اطلاق نمود چراکه آنها بیکارگی خود را با کار غلامان و دهقانان بدست میآوردند و این زمان بیکارگی نه مکمل کار آنها بود و نه پاداش آنها، بلکه تماماً جای کار را گرفته است. لذا به فعالیتهای این قشر که عمدتاً در بیکاری خلاصه میشده عنوان فراغت جایز نبوده چرا که فراغت به مفهوم امروزین آن با کار ملازمهای تنگاتنگ دارد. به طور کلی در حکومتهای اشرافی گذشته فعالیتهای فراغت صرفاً مخصوص طبقات مرفه بوده به طوری که بعنوان مثال در روم و یونان دریدن مسیحیان توسط شیران، بازیهای گلادیاتورها و کشتن انسانهای برده توسط شیران و حیوانات درنده در آمفیتئاترها از این قبیل است. بتدریج با گذشت زمان تغییراتی در این روند بعمل آمد به طوریکه در قرن 12 و 13 انواع توپ بازی رواج پیدا کرده و زمینها و جایگاههایی سرپوشیده جهت تماشاچیان برپاگردید و در دوران قرون وسطی ورزشهایی چون تیراندازی با تیر و کمان و یا در حال سواری یا روی آب از جمله فعالیتهای فراغت بوده که در هر حال مختص طبقه اشراف بوده. در قرن 17 م. از جمله فعالیتهای فراغت، گفت و شنود در سالهای مخصوص و در جشنها، تئاتر و نمایشنامهها از جمله نمایشنامههای شکسپیر و مولیر و راسین بوده که عمدتاً مخصوص طبقات ممتاز بوده است».
و اما تحولات دوره رنسانس در کنار اختراع ابزارهای فنی نوین مانند ماشین بخار و پیشرفت علم جدید در سدههای 16 و 17 م. دوران جدیدی را پایهگذاری کرد که «تمدن صنعتی» نام گرفت. این دگرگونیها سبب شد تا جهتگیری جدیدی پدید آید که در جهان قدیم وجود نداشت و آن عبارت بود از «تأکید فزاینده برکاربرد معرفت علمی در حل مسائل مربوط به کنترل، انسان بر محیط.» (توکل، 1370، ص102) همچنین انقلاب کبیر فرانسه (1789) م. و در هم ریختن دنیای کهن از یک طرف و بروز «منشور حقوق بشر» و درهم ریختن نظام فئودالی و سنتهای کهنه و به وجود آمدن سرمایهداری به مثابه نظامی جدید و رشد شهرها از طرف دیگر در پدیده اوقات فراغت تغییرات برجستهای را به وجود آورد.
«بنابراین فراغت پدیدهای است که با تمدن صنعتی پیوند دارد. در چنین تمدنی دو شرط لازم برای پیدایش اوقات فراغت تحقق یافته است. نخست کار از شکل اجبار فرهنگی و اجتماعی به درآمده و شکل مسئولیت آزاد فرد را دارد. (هر چند گزینش فردی در این زمینه تا اندازه زیادی از سوی ضرورتهای اجتماعی تعیین میگردد.) شرط دوم، جداشدن کار از فعالیتهای دیگر انسان است. سازمانیافتگی کار به شکلی است که چه از جنبه نظری و چه از جنبه علمی از وقت آزاد جدا شده است. از نظر دومازدیه این دو شرط ضروری تنها در زندگی اجتماعی تمدنهای صنعتی و پس از صنعتی وجود دارند و نبود آنها در تمدنهای باستانی و کشاورزی سنتی به معنای نبود فراغت است. بعبارت دیگر تحولاتی مانند «افزایش سالهای تحصیل (دبستان تا دانشگاه) و در نتیجه دیررس انسان به بازار کار، افزایش سن ازدواج و بهبود سطح زندگی سبب شده تا میزان وسیعی از زمان آغاز شود. دیگر انسان جدید از کودکی مستقیماً به بزرگسالی قدم نمینهد، بلکه سالیانی چند در زندگی او تجلی مییابد که با فقدان یا کمی مسئولیت مترادف است و در آن اوقات فراغت سهم بزرگی دارد. (ساروخانی، 1370، ص 764)
مشخصات فراغت در دوران جدید:
تحولات و دگرگونیها سریع صنعتی، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی را دربرداشت. که بر چگونگی اوقات فراغت مردم تأثیراتی را برجای گذاشت. برای مثال، مکانیزه شدن صنایع و ایجاد امکانات رفاهی و نظایر آن که موجب تغییر سبک زندگی مردم از قبیل کوچکتر شدن ابعاد خانواده و تغییر روابط همبستگی افراد با یکدیگر شد. در حالی که در گذشته روابط همبستگی و خانوادگی افراد با یکدیگر نقش بارزی در گذران اوقات فراغت مردم داشت. به همه اینها مکانیزه شدن وسایل رفت و آمد ظهور سینما و فعالیتهای مختلف در قرون اخیر، اختراع تلویزیون در سال 1946 را که بیش از هر تکنیک دیگری بر اوقات فراغت مردم مؤثر بود را میتوان افزود. البته پیشرفت تکنیک تنها عامل نبوده است بلکه احتیاجات اجتماعی و روابط میان قدرتهای اجتماعی زمان را نیز برآورد، زمان آزاد باید به حساب آورد. محیط اجتماعی و اقتصادی تکنولوژی نیز در انتخاب نوع امکانات فراغت تأثیر بسیاری دارند.
«از مشخصات اساسی فراغت در جهان کنونی این است که در جوامع رشد یافته دیگر به طبقات ممتاز و متنعم اختصاص ندارد و به طبقات دیگر تعمیم یافته است و با توسعه صنعت تکامل فنی نه فقط گسترش مییابد بلکه افزایش پیدا میکند. شاخص دوم این است که در سابق اگر طبقات کهتر جامعه از لحظات محدود آزادگی و آسودگی برخوردار بودند، این اوقات درون خانه و خانواده صرف میشد و صورت غیررسمی و خودمانی داشت و به همنشینی و محاوره، با خویش و پیوند با دوست و همسایه میگذشت. با پیشرفت جوامع و پراکندگی وظایف خانواده، مندرجاً جنبه رسمی و در اموری تجاری پیدا کرد و جزو وظایف مؤسسات خاص درآمد. شاخص سوم عبارت است از به کار بردن روز افزون وسایل و اسباب ماشین چون اتومبیل، رادیو و تلویزیون و مانند آن که هر یک در گذران اوقات آسایش سهمی بزرگ و نقشی نمایان دارند. تحول دیگر اهمیت خاصی است که در حیات فردی و اجتماعی احراز کرده چنانکه زمان کار از زمان فراغت به کلی جدا شده و اوقات فراغت ارزشی بذاته پیدا کرده است.
به طور خلاصه «ژان کارنو» سه ویژگی عمده فراغت در جوامع امروزی را چنین بیان میدارد:
«1- فراغت جای بیشتری در موجودیت انسانی مییابد. 2- فراغت پدیدهای جمعی میشود. 3- فراغت تحت تأثیر صنعت قرار میگیرد و جامعه را مبدل به توده مردم میکند.»