فصل اول
کلیات طرح
-1مقدمه
انسان به دلیل امتیازات خاص خود نسبت به سایر جانداران از برتری خاصی برخوردار بوده، همچنین از توانایی های غیر قابل وصفی برخوردار است که برخی از آنها ذاتی و تعدادی اکتسابی اند.
انسان با کمک عوامل تربیت به شکوفایی استعداد های بالقوه خود و جهت دهی مناسب به آنها می تواند به سرمایه ای بی بدیل تبدیل شده زندگی پر از رونق، امید، نشاط، پویایی و توأم با سازندگی را برای خود و دیگران به طرزی شایسته بوجود آورد. (امیرحسینی،5،1383)
در اصطلاحات علمی و تربیتی شاکله انسان یعنی ساختار، قالب، حالات و حرکات و آنچه عادت اوست .این حالات و عادات در فرد به صورت یک مرکب و یک ترکیب وجود دارد. مجموعه این حالات و حرکات ،ساختاری برای افراد می سازد که به واسطه آن از یکدیگر باز شناخته می شوند.
«قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ (اسراء/84) تو به خلق بگو هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد »
اهمیت شاکله در تربیت بسیار نمود دارد، زیرا زمانی می شود شخص را خوب تربیت کرد که ابتدا بشود او را خوب شناخت که ذیلاً به توضیح آن پرداخته می شود.
شاکله انسان در زمان امروز و قدیم و در فلسفه با دولغت ذکر می شود: 1) هویت انسان یعنی کیستی انسان و 2) ماهیت انسان به معنی چیستی انسان.
راجع به هویت در انسان و در تبع آن شناخت شاکله باید راجع به 10 مسأله مهم شناخت صورت گیرد.
1- درباره ساختار زیستی، جسمانی فرد
2- درباره ذهن فرد از لحاظ هوش و عقل و حافظه و تخیل و تصور و استعداد
3- درباره جنبه های عاطفی فرد شامل محبت و شجاعت و ...
4- درباره هویت روانی فرد مثال با اراده بودن، خوش درک بودن، تعمق، ظرافت
5- درباره هویت مرتبط به جنبه های عالی رشد که فقط صفات خاص انسان و مابه التفاوت های او با حیوان است. مثل فطرت، وجدان، دفاع از شرف و اعتقادات، حقیقت دوستی
6- درباره خط سیاسی فرد مثلاً آیا صلح طلب است یا جنگ طلب
7- درباره هویت اقتصادی فرد به عنوان مثال این که اهل بخشش است، قانع است و...
8- درباره هویت اجتماعی فرد مثلاً رفتارهای اخلاقی در اجتماع
9- درباره هویت فرهنگی فرد به طور مثال اهل علم و تحقیق بودن، اهل هنر بودن
10- درباره هویت معنوی فرد مثلاً انسان با دین یا بیدین بودن.
این ده بعد برای تربیت انسان باید شناسایی شود (قائمی امیری،1385)
نکته مهم در امر تربیت آنست که استعدادهای موجود در فرد در حالت تعادل و توازن باشد یعنی آن وقت انسان تربیت یافته است که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد. همه هماهنگ با یکدیگر رشد کنند و رشد هر کدام از این ارزش ها به حد اعلی برسد (مطهری،41،1376)
البته باید توجه داشت که تربیت این موجود انسانی به دلیل پیچیدگی هایی که دارد خودبخود صورت نمی گیرد بلکه برای اقدام به امر تربیت او می باید برنامه ریزی اساسی و جدی از قبل طراحی نمود. قاعدتاً هر جامعه و هر مکتبی با توجه به مبانی و ارزش های خود ممکن است ساختار خاصی را برای امر تربیت انسان جامعه خود تدوین نماید.
در محتوای دین اسلام خصوصاً در قالب کتاب تربیتی قران، دقیقاً محورهای اساسی مورد نیاز در امر تربیت و مبانی مربوط به هر یک و خطوط و چهارچوب ها مشخص گردیده است.
این مکتب بر اساس پرورش استعدادها و نیروهای انسانی و بر اساس تنظیم آنهاست یعنی کاری که این مکتب می کند دو چیز است: یکی این که در راه شناخت استعدادهای انسانی و پرورش دادن آنها و نه ضعیف کردن آنها کوشش می کند؛ دوم این که نظامی میان استعدادهای انسانی برقرار نماید که چون انسان از یک نوع آزادی خاصی در طبیعت برخوردار است، در اثر این نظام هیچگونه افراط و تفریطی حکمفرما نیست، یعنی هر نیرویی، هر استعدادی حظ خویش را می برد و به بقیه تجاوز نمی کند (مطهری،267،1374)
البته توافق مختصری بین مکتب تربیتی اسلام و مسیر زندگیش با برخی از مکاتب تربیتی دیگر وجود دارد اما سپس از بررسی مطلب با حقیقت پایداری روبرو می شویم که بشریت در سراسر تاریخ خود هرگز نظامی بدین وسعت و جامعیت و همه جانبگی نشناخته است که تمام امور مربوط به زندگی انسان و همه لحظاتش را در حیطه روش های جامع و دقیق خود قرار داده باشد و امتیاز دیگرش اینست که این وسعت و همه جانبگی برگزار از وحدت راه و وحدت هدف منحرف نمی شود؛ و برای رسیدن راههای مختلفی انتخاب نمی کند که هر یک به غایتی منتهی شده شخص را به جهتی سوق دهد و نیروی او را میان کشمکش های گوناگون تلف کند. راه یکی است و هدف هم یکی. تمام پراکندگیهای جان را گرفته، همبسته می سازد و بر پایه یک هدف گردآوری می کند.
1-2بیان مسأله
منابع احکام اسلام عبارتند از: 1- قران 2- سنت که شامل گفتار و کردار معصومین و آنچه در حضور آنها گفته شده یا اجرا گردیده و مورد تأیید ایشان واقع شده است 3- اجماع 4- عقل (شریعتمداری،99،1380)
قران کریم از آغاز نزول تا به امروز همواره مورد توجه اندیشمندان، زبدگان و متفکران بوده است. آنان از زوایای گوناگون به تدبر و تأمل در آن پرداخته و از این رهگذر، آثار گرانقدری از خود به یادگار گذارده اند. (قرائتی،1384،مقدمه)
اگر با دیدی عمیق، واقع بینانه و به دور از تعصب در قرآن بنگریم تمامی آیات به نحوی دارای مضامین تربیتی هستند و برخی از آیات شاهد روشنی بر این مدعا هستند.
«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ(نحل/89) و ما این کتاب آسمانی (قران) را بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز در آن است. »
از این آیه به خوبی می توان استدلال کرد که در قران، بیان همه چیز هست ولی با توجه به این نکته که قران یک کتاب تربیت و انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است روشن می شود که منظور از همه چیز، تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه این که قران یک دایره المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیایی و شیمی و فیزیک وگیاه شناسی و مانند آن در آن آمده است، هر چند قران یک دعوت کلی به کسب همه علوم و دانش ها کرده که تمام دانش های یاد شده و غیر آن در این دعوت کلی جمع است، به علاوه گاهگاهی به تناسب بحث های توحیدی و تربیتی، پرده از روی قسمت های حساسی از علوم و دانش ها برداشته است، ولی با این حال آنچه قران به خاطر آن نازل شده و هدف اصلی و نهایی قران را تشکیل می دهد، همان مسأله انسان سازی است و در این زمینه چیزی را فروگذار نکرده است.
گاهی انگشت روی جزئیات این مسائل گذرانده و تمام ریزه کاری ها را بیان می کند (مانند احکام نوشتن قراردادهای تجارتی و اسناد بدهکاری که در طولانی ترین آیه قران یعنی آیه 282 سوره بقره طی 18 حکم بیان شده است) و گاهی مسائل حیاتی انسانی را به صورت های کلی و کلیتر مطرح میکند مانند آیه: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ (نحل/90) خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان می دهد و شما را از هر گونه زشتی و منکر و ستم، نهی می کند.»
وسعت این مفاهیم مانند وسعت مفهوم «وفای به عهد» در آیه «إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْؤُولاً »(اسرا/34) و «وفای به عهد» در آیه «أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ» (مائده/1) و لزوم اداء حق جهاد در آیه «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ» (حج/78) و اقامه قسط و عدل در آیه «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25) و توجه به نظم در تمام زمینه ها در آیه «وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِوَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ» (الرحمن/9-7) و خودداری از هر گونه فساد در روی زمین در آیه «وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا» (اعراف/85) و دعوت به تدبر و تفکر و تعقل که در بسیاری از آیات قران وارد شده است، و امثال این برنامه های انسان شمول که می تواند راهگشا در همه زمینه ها باشد، دلیل روشنی است بر این که در قران بیان همه چیز هست. حتی فروع این دستورهای کلی را نیز بلاتکلیف نگذارده و مجرایی که باید از آن مجرا این برنامه ها تبیین شود بیان کرده و می گوید: «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا (حشر/7) آنچه پیامبر به شما دستور می دهد اجرا کنید و آنچه شما ر از آن نهی می کند باز ایستید.»
هر قدر انسان در اقیانوس بیکرانه قران، بیشتر شناور شود و به اعماق آن برای استخراج گوهرهای برنامههای سعادت بخش، فروتر رود، عظمت این کتاب آسمانی و شمول و جامعیت آن آشکارتر میشود و درست به همین دلیل آنها که در زمینه این برنامه ها دست نیاز به این سو آن سو، دراز می کنند مسلماً قران را نشناخته اند و آنچه خود دارند از بیگانه تمنا می کنند.
این آیه و آیات مشابه علاوه بر این که اصالت و استقلال تعلیمات اسلام را در همه زمینه ها مشخص میکند بار مسئولیت مسلمانان را سنگین تر می گرداند و به آنها می گوید بابحث مستمر و پیگیر در قران، هر چه را لازم دارید از آن استخراج کنید.
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم «ان الله تبارک و تعالی انزل فی القران تبیان کل شیء حتی والله ماترک شیئاً تحتاج الیه العباد، حتی لایستطیع عبد یقول لوکان هذا، انزل فی القران، الّا و قدانزله الله فیه؛ خداوند در قران هر چیزی را بیان کرده است به خدا سوگند چیزی که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسی نگوید اگر فلان مطلب درست بود در قران نازل می شد، آگاه باشید همه نیازمندیهای بشر را خدا در آن نازل کرده است. (ابن جمعه،ج740،3)
در حدیث دیگری از امام باقر (ع) می خوانیم: «ان الله تبارک و تعالی لم یدع شیئا تحتاج الیه الامه الّا انزله فی کتابه و بینه لرسوله (ص) وجعل لکل شیء احدا، و جعل علیه دلیلا یدل علیه، و جعل علی من تعدی ذلک الحدحدا؛ خداوند متعال چیزی را که مورد نیاز این امت است در کتابش فروگذار نکرده و برای رسولش تبین نموده است و برای هر چیزی حدی قرار داده، و دلیل روشنی برای آن نهاده، و برای هر کسی که از این حد تجاوز کند، حد و مجازاتی قائل شده است. (مکارم شیرازی،ج361،1373،11)
اگر ادعا شود که تعالیم قران بهترین و صاف ترین و مستقیم ترین راه تربیت و خوشبختی است ادعایی درست است.« إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ (اسرا/9) این قرآن مردم را به آیینی که مستقیم ترین و پابرجاترین آیین هاست هدایت می کند.»
صاف و مستقیم از نظر عقایدی که عرضه می کند، عقایدی روشن، قابل درک، خالی از هر گونه ابهام و خرافات، عقایدی که دعوت به عمل دارد. نیروهای انسانی را بسیج می کند و میان انسان و قوانین عالم طبیعیت هماهنگی برقرار می سازد.
صاف تر و مستقیم تر از این نظر که میان ظاهر و باطن، عقیده و عمل، تفکر و برنامه، همگونی ایجاد کرده و همه را به سوی الله دعوت می کند.