تاثیر سهمیه بندی بنزین بر تورم
اگر افزایش قیمت بنزین همراه با سیاستهای پولی مناسب انجام شود، آثار کمی بر نرخ تورم خواهد داشت، اما زمانی که مصرف بنزین به صورت سهیمهبندی کنترل میشود، بدان معنی است که به میزان صرفهجویی در مصرف بنزین، امکان مصرف برای دیگران محدود خواهد شد.
اگر افزایش قیمت بنزین همراه با سیاستهای پولی مناسب انجام شود، آثار کمی بر نرخ تورم خواهد داشت، اما زمانی که مصرف بنزین به صورت سهیمهبندی کنترل میشود، بدان معنی است که به میزان صرفهجویی در مصرف بنزین، امکان مصرف برای دیگران محدود خواهد شد و مقدار تولید در فعالیتهایی که به بنزین مصرف شده در حالت قبلی وابسته بودند، متوقف میشود.
فعالیتهایی که حمل و نقل در آنها تاثیر زیادی داشته است، قاعدتا در صورتی که به مقدار بیشتر بنزین دسترسی نداشتهاند، انتظار میرود در این فعالیتها افزایش قیمت ایجاد شود. زمانی که در مقدار مصرف بنزین خودروهای سواری محدودیت ایجاد شود، میتوان انتظار داشت تقاضا برای حمل و نقل عمومی افزایش یابد، لذا حمل و نقل عمومی با محدودیت مصرف بنزین و محدودیت عرضه خدمات اضافی مواجه باشد، طبیعی است که قیمت خدمات آن به دلیل انتقال تقاضای مصرف خصوصی به مصرف عمومی با افزایش مواجه شود.
بسیاری از فعالیتهایی که جابهجایی جزئی از نهادههای تولید آنها بوده است، به میزانی که محدودیت در جابهجایی در نتیجه اعمال سهمیهبندی بنزین ایجاد شود، میزان عرضه آن کالاها و خدمات نیز با کاهش مواجه خواهد شد و به طور حتم این کاهش عرضه منجر به افزایش قیمتها خواهد بود. این تصور که سهمیه بندی در مقایسه با افزایش قیمت بنزین فاقد آثار تورمی است، فرضیهای اشتباه است، حتی ممکن است افزایش قیمت بنزین و اعمال یک قیمت واحد در مورد بنزین آثار تورمی بسیار محدودتری در مقایسه با اعمال سهیمه بندی داشته باشد.
منظور از اعمال سیاستهای مناسب پولی کاهش قابل توجه نرخ رشد حجم پول است. در حال حاضر اقتصاد با مشکل بسیار بزرگی مواجه است که افزایش قابل توجه نقدینگی به شمار میآید. هر اصلاحی که در ساختار اقتصادی کشور اعمال شود، آثار خود را بصورت تورم نشان خواهد داد. در عین حال زمانی که سیاستهایی در جهت اصلاح ساختار اقتصادی اعمال میشود باید همراه با آن نرخ رشد نقدینگی نیز کنترل شود.
نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد کشور به دلیل رشد زیاد بودجه دولت از طریق اتکای به رشد پایه پولی ایجاد شده است، بدین ترتیب به ناچار باید برای رشد هزینههای دولت و اعمال کنترل در کسری بودجه دولت؛ سهمیه بندی بنزین اعمال میشود. امسال دولت با کسری قابل توجهی در بودجه مواجه خواهد شد، و روبرو شدن دولت با کسری بودجه این نگرانی را ایجاد میکند که در سال ۸۶ نیز رشد بالای نقدینگی ایجاد شود. به نظر میرسد در سال جاری، نقدینگی زیادی به رشد ۴۰ درصدی سال ۸۵ و ۳۶ درصدی سال ۸۴ افزوده شود.
اظهار نظر در مورد اینکه سهمیه بندی بنزین تاثیر خود را بر نرخ تورم تا چند ماه دیگر نمایان میکند کار مشکلی است. در هر حال آنچه تمامی اقتصاددانان روی آن اتفاق نظر دارند، این است که اعمال روش قبلی در عرضه وافر بنزین سیاست صحیحی نبوده است. موضوع اصلاح قیمت حاملهای انرژی بیش از هر موضوعی طی سالهای گذشته در کشور مورد بررسی کارشناسی قرار گرفته است و در این میان گزینهها و سناریوهای مختلفی برای انتخاب روشهای جبران افزایش قیمت در نظر گرفته شده است.
نظر کارشناسی غالب این است که قیمت بنزین باید اصلاح شود و در عین حال در سطح جامعه به روشهای مختلف جبران شود. در حال حاضر بخش بزرگی از یارانه بنزین یارانه معکوس است، یعنی به خانوارهای بهرهمند بیشتر از خانوادههای فاقد وسیله نقلیه شخصی، یارانه تعلق میگیرد.
راهحل مناسب در این میان اصلاح قیمت بنزین است از سوی دیگر منابعی که از طریق اصلاح قیمت بنزین حاصل میشود باید به عنوان پشتوانه یک نظام کارای تامین اجتماعی صرف شود. یعنی منابع در چارچوب نظام تامین اجتماعی برای پرداخت به افراد نیازمند در نظر گرفته شود و قیمت بنزین هم به تدریج به سمت یک قیمت بینالمللی حرکت کند.
سهمیه بندی بنزین و آثار تورمی آن
اقدام برای سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین در حالی صورت میگیرد که دو سال پیش و با تصویب طرح تثبیت قیمتها، دولت پیشین، از افزایش تدریجی قیمت بنزین بازداشته شد.
برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند که حذف یارانه بنزین میتواند برخی از مشکلات اقتصادی دولت را کاهش دهد، با این حال بسیاری دیگر معتقدند که سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین که چندی پیش اختیار آن با مصوبه مجلس به دولت سپرده شد، میتوان باعث شوک قیمتها و دامن زدن به گرانیها شود.
مخالفت دولت با افزایش قیمت بنزین و کالاهای اساسی در تدوین لایحه بودجه 1385 به این دلیل بود که از بیثباتی و ناامنی روانی حاصل از افزایش قیمت این کالاها در جامعه جلوگیری کند. لذا دولت از مجلس درخواست کرد که بیش از چهار میلیارد دلار برای تامین هزینه واردات بنزین از حساب ذخیره ارزی برداشت کند.
مجلس به دولت اجازه برداشت تنها 5/2 میلیارد دلار برای واردات بنزین را داد و همچنین اختیار افزایش قیمت بنزین و سهمیه بندی آن در سال 85 را برعهده شواری اقتصاد گذاشتند.
حال اگر حتی مبتنی بر نظر دولت بنزین تولید داخل سهمیه بندی شده و بهای آن نیز تغییر نیابد این بدان معناست که قطعا واردات صورت نخواهد گرفت، لذا بیتعادلی ناشی از قطع واردات بنزین به میزان حدود 30 میلیون لیتر در روز، بازار غیررسمی آن را توسعه داده و قیمتها را در این بازار سیر صعودی خود را طی خواهند کرد و حداقل تاثیر این امر، دامن زدن به انتظارات تورمی گسترده در جامعه خواهد بود.
سهمیه بندی بنزین؛
1. اصلاح مساله مزمن بنزین باید از جایی شروع می شد و این شروع نیازمند دو فاکتور جسارت و حمایت سیاسی بود. این که هم سویی سیاسی دولت و مجلس باعث شد تا برای اولین بار نظام اجرایی کشور عزم و امکان کافی برای شروع این جراحی را پیدا کند بسیار مایه خوشوقتی است و باید آن را امر مبارکی دانست.
2. تغییر در سیاست های قبلی بنزین قطعا در کوتاه مدت نارضایتی مردم را به دنبال خواهد داشت. این تغییر چه از طریق افزایش قیمت باشد و چه از طریق سهمیه بندی و محدودیت مصرف به هر حال برای مصرف کننده خوشایند نیست. مضاف بر این که اثرات مثبت این سیاست در بلندمدت ظاهر می شود و لذا برای مردم در کوتاه مدت ملموس نخواهد بود. این که دولت و مجلس در آستانه انتخابات مجلس هشتم دست به این کار پر ریسک زده اند از زاویه اخلاق سیاسی جای تقدیر دارد.
3. ایجاد زیرساخت ها و توزیع کارت سوخت نه آن قدر که طرف داران دولت می گویند کار عظیمی بوده است و نه اشکالات آن در آن حدی که منتقدین می گویند بر عهده دولت بوده است. دولت های قبلی هم پروژه هایی با حجم بالا مثل کارت ملی و سیستم موبایل را اجرا کرده اند و در مقابل اشکالاتی مثل نرسیدن کارت برخی مشترکین هم ناشی از ضعف سیستم اداری است که ربطی به دولت فعلی ندارد و در عرض یکی دو ساله هم قابل رفع نیست.
4. هدف از اصلاحات در بحث بنزین به تدریج دچار تغییر شده است. به طور تاریخی انتقاد اقتصاددان های طرف بازار آزاد به مساله بنزین در ایران متوجه دو نکته بوده است: اول این که غیر واقعی بودن قیمت نسبی بنزین باعث ارائه علامت های غلط به اقتصاد شده و انگیزه بهبود بهره وری مصرف را از مصرف کننده و تولیدکننده می گیرد و دوم این که پایین نگاه داشتن مصنوعی قیمت مستلزم صرف هزینه های عظیمی از بودجه سالیانه کشور است. بقیه مباحث مثل رشد مصرف و واردات و آلودگی و غیره در واقع موضوعات فرعی این نقد بوده اند که با واقعی سازی قیمت "تا حدی" تخفیف می یافتند. در این بین گروه اقتصاددان های مجلس تفسیر دیگری از ماجرا ارائه دادند که عمدتا هدف "کاهش واردات" و "کاهش مصرف" را دنبال می کرد و لذا هدف های متصور برای سیاست از سوی دو گروه متفاوت است. آن چیزی که اکنون در قالب سهمیه بندی بدون تخصیص سهمیه آزاد مشاهده می شود در واقع تحقق هدف دوم است و نه هدف اول.
5. ایده کارت سوخت در دولت قبلی مطرح شده و امکان سنجی آن تحت عنوان کارت سبز انجام شد. تفاوت عمده ایده آن زمان با چیزی که الان اجرا شده است این است که کارت قبلی قرار بود "سقف یارانه" هر خودرو را محدود کند (یا به عبارت دیگر برای جلوگیری از نارضایتی اجتماعی حداقلی از بنزین یارانه ای را به هر خودرو تخصیص دهد) ولی سیستم فعلی "سقف مصرف بنزین" هر خودرو را محدود کرده است. مردم بهتر می توانند قضاوت کنند که کدام شیوه تناسب بیش تری با پویایی ذاتی اقتصاد داشته و با اصل بهینه سازی تصمیمات فردی افراد متناسب تر است.
6. یک نکته مهم این است که توجه کنیم که قرار نیست بحث سهمیه بندی به ما هو سهمیه بندی هدف ما باشد. همه این محدودیت ها ایجاد شده است تا به قول آقای دکتر توکلی واقعی سازی قیمت سوخت با هزینه های کم تری صورت گیرد. محدودسازی موقت عرضه بنزین فرصت طلایی فراهم می کند تا مردم با آغوش باز از واقعی شدن قیمت بنزین استقبال کنند. فرض کنید دولت چند ماه سیاست سهمیه بندی را ادامه دهد و مردم همگی محدودیت های آن را حس کنند و پس از این زمان اعلام شود که قرار است بنزین سوپر که برخی شهروندان علاقه مند به دریافت آن هستند با قیمت 400 تومان و به مقدار محدودی برای هر فرد (مثلا 50 لیتر در ماه) عرضه شود. قطعا چنین پیامی خوش حالی فراوانی در جامعه ایجاد می کند. با ادامه دادن قدم به قدم این سیاست می توان بدون وارد کردن شوک و با رضایت خود مردم قیمت سوخت را واقعی کرده و صورت مساله سوخت را برای همیشه از اقتصاد ایران پاک کرد.
این ها بحث هایی کلان است که می شود آن ها را ادامه داد و به هر حال دولت تصمیم گرفته است تا یکی از سیاست های بحث شده در بالا را با قاطعیت اجرا کند. اما در سطح عملیاتی این سوال را می توان پرسید که آیا نمی شد با مقداری تامل و مشورت بیشتر و توجه بیش تر به اصول علم اقتصاد همین سیاست سهمیه بندی را با کیفیت بالاتری اجرا کرد؟ مثلا:
1. طبق آخرین آمار اعلام شده میانگین مصرف در کشور 5.5 لیتر بوده و در مقابل سهمیه تخصیص داده شده به 3.3 لیتر رسیده است که به معنی کاهش 40% در عرضه سوخت به طور کاملا ناگهانی و در عرض چند ساعت است. سوال این است که آیا نمی شد به جای کاهش یک باره این رقم مسیر تدریجی برای آن انتخاب می شد که مردم هم فرصت تطبیق خود را با آن پیدا کنند؟ مثلا بعد از یک دوره زمانی یکی دو ماهه اطلاعات کارت هوشمند تحلیل شده و نهایتا اعلام می شد که در هر سه یا شش ماه 10% از عرضه بنزین کاسته خواهد شد. به این ترتیب مردم این فرصت را داشتند تا در طول زمان برنامه زندگی خود را با اطلاع از روند آتی تنظیم کرده و دچار کم ترین اختلال شوند. به این نکته هم باید توجه کرد که همین کاهش 40% هم تا چند ساعت قبل از اجرای آن مشخص نبود و لذا مردم نمی دانستند که قرار است با چه سهمیه ای در روز مواجه باشند تا بر اساس آن زندگی خود را برنامه ریزی کنند.