تحقیق مقاله رابطه اخلاق و آزادی

تعداد صفحات: 41 فرمت فایل: word کد فایل: 2817
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۷,۱۰۰ تومان
قیمت: ۴,۱۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: آزادی - اخلاق - معرفت‌شناختی
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله رابطه اخلاق و آزادی

    مقدمه: طرح مسأله

    پرسش از نسبت اخلاق و آزادی را می توان از منظرهای مختلف معرفت‌شناختی مطرح ساخت. از این رو پرسش‌های متنوع و متکثری پیش روی پژوهشگر نهاده و از هر زاویه‌ بحثی گشوده می شود. از جمله می توان به طور کلی این پرسش را مطرح کرد که اساساً چه نوع رابطه‌ای میان اخلاق و آزادی وجود دارد؟ آیا اخلاق و ارزش‌های اخلاقی در دست‌یابی به آزادی و پایداری و استمرار آن تأثیرگذار است یا در از دست دادن و مقید شدن آزادی؟ آیا آزادی می‌تواند برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی به انسان‌ها مساعدت نماید یا اینکه رسیدن به جامعه ضد اخلاقی را تسریع می‌کند؟ مبانی و معیارهای  مفهوم اخلاق و آزادی کدام است؟ آیا آزادی می‌تواند و یا باید بر مبانی اخلاقی استوار باشد یا تحقق اخلاق در جامعه به تحقق آزادی در آن جامعه بستگی دارد؟
    در نسبتی دیگر و از منظری دیگر می‌توان پرسش‌های مذکور را به گونه‌ای دیگر نیز طرح کرد. از جمله اینکه: آیا نهال اخلاق در فضا و بذر آزاد به بار می‌نشیند و یا برعکس، این آزادی است که خود را با قامت اخلاق متناسب می‌نماید؟ آیا بدون آزادی و آزاداندیشی می‌توان معرفت اخلاقی کسب نمود و یا اینکه اعتبار آزادی نیز بر پیش‌دانسته‌ها و مبانی اخلاقی مبتنی است؟ آیا اساساً آزادی می‌تواند ارزش‌های اخلاقی را تقویت نماید یا اینکه وجود فضای آزاد باعث کاهش تأثیر ارزش‌های اخلاقی در جامعه می‌شود و چه بسا اخلاق را از میان می‌برد؟

    این مقاله با این هدف نگارش شده است تا به تبیین رابطه و سنجش دو مفهوم آزادی و اخلاق، با تأکید بر اندیشه آیت‌الله مرتضی مطهری، بپردازد و تأثیر هر یک بر دیگری را بکاود. به عبارت روشن‌تر تقدم و یا تأخر آزادی یا اخلاق را بر دیگری تبیین نماید. در این رابطه نگارنده بر این باور است که برخلاف آنچه در رابطه اخلاق و سیاست در نزد اندیشمندان مسلمان معروف شده است که همانا تقدم اخلاق بر سیاست است و به همین نسبت این بحث به رابطه اخلاق و آزادی نیز کشیده می‌شود و اخلاق مقدم بر آزادی فرض می‌شود  نوشته حاضر این فرضیه را طرح می‌نماید که در اندیشه آیت‌الله مطهری، آزادی، به لحاظ رتبی و زمانی، مقدم بر اخلاق است. از این رو می‌بایست برای چیدن میوه‌های اخلاقی و سر برآوردن و رشد نمودن اخلاق در جامعه از آزادی عبور نمود و تحقق اخلاق در جامعه منوط به تحقق حد اقلی از آزادی در حوزه جمعی است. البته هم اخلاق و هم آزادی از ضروریات زندگی فردی و به ویژه زیست جمعی و برای رسیدن به هدف‌های خاصی مورد نیاز آدمی است، گرچه این هدف‌ها از منظرهای مختلف که به آنها نگاه شود ناهمگون جلوه ‌نماید.

    در جامعه‌ای که استبداد در آن حاکم است و شیوه‌های استبدادی و توتالیتری در آن مقدم بر اخلاق و آزادی است، هم آزادی غایب و هم اخلاق جامعه منحط و فاسد است. اخلاق مناسب و درخور یک جامعه که مبتنی بر مبانی معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی و هستی‌شناختی معتبر باشد تنها در جامعه‌ای رخ می‌نماید که بهره‌ای از آزادی داشته باشد و تملق و چاپلوسی و... در آن راه به جایی نبرد و اخلاق و ارزش‌های اخلاقی حاکم باشد. هنگامی که تملق و چاپلوسی در سطح جامعه رواج داشته باشد و کارها بر مبنای آن پیش رفته و حل و فصل شود و حاکمان از انتقاد و اعتراض و صداقت و صراحت استقبال نکنند چگونه می‌توان از اخلاق و ارزش‌های اخلاقی سخنی به میان آورد و ارزش‌های اخلاقی را ستود؟ و چگونه می‌توان از آزادی سخن گفت و برای تحقق و نهادینه شدن آن تلاش نمود؟

    مباحثی که در پی می‌آید به تقدم آزادی بر اخلاق اشاره دارد و در طی مباحثی همچون مفهوم آزادی، دلایل ضرورت آزادی، آزادی چونان روش و ارزش و موانع و محدودیت‌ها به اثبات این مسأله با تأکید بر اندیشه‌ و آرای آیت الله مرتضی مطهری می‌پردازد.
    لازم به یادآوری است که در بحث حاضر، اخلاق و آزادی در مقابل و ضد یکدیگر نیستند، بلکه اساساً آزادی یک فضیلت اخلاقی و بلکه مهم‌ترین و اساسی‌ترین فضیلت اخلاقی شمرده می‌شود. از این رو از پژوهش فرا روی و پرسش‌های طرح شده، نمی‌توان این گونه تلقی کرد که آزادی و اخلاق از یکدیگر جدا بوده و در مقابل یکدیگر صف‌آرایی کرده‌اند، که در این صورت دیگر نمی‌توان از رابطه و نسبت آنان با یکدیگر گفت‌وگو نمود؛ زیرا حکم به تقابل آنان و در نتیجه فقدان رابطه میان آنان صادر شده است. همین طور می توان گفت که آزادی در مقابل عدالت نیز صف‌آرایی نمی‌کند، که آزادی خود در شمار مصادیق عدالت است.

    نکته دیگر قابل اشاره این است که نقطه تمرکز مباحث بیش از آنکه بر اخلاق مبتنی باشد، بر آزادی مبتنی است. از این رو مباحث بیش از آنکه به اخلاق بپردازد بجز مفهوم اخلاق به بحث آزادی می‌پردازد و مباحث مربوط به آزادی در مقاله حاضر بر مباحث اخلاقی می‌چربد. به دیگر سخن، پاره‌ای از مباحث اخلاقی همانند مشروعیت اخلاق و معیار بودن اخلاق در زندگی و مباحثی از این دست، که عمدتاً در فلسفه اخلاق از آنها گفت‌وگو می‌شود، مفروض گرفته شده است و از آنها بحثی به میان نخواهد آمد.

    مفهوم اخلاق

    اخلاق معادل دو اصطلاح شمرده شده است. نخست اینکه این واژه ریشه یونانی دارد و از اصطلاح Ethic گرفته شده است، و دیگر اینکه این واژه ریشه لاتینی دارد و ازMoral  اخذ شده است. به گفته محمد عابد الجابری، پاره‌ای از نویسندگان عرب واژه اخلاق را در معنایMoral  و اخلاقیات را در معنای Ethic به کار برده‌اند. از سوی دیگر و در تفکیکی که میان این دو انجام شده است می‌توان گفت Moral اشاره به رفتار فردی دارد. در این معنا اخلاق، فضای فضیلت فردی را سامان می‌بخشد. از دیگر سوی Ethic اشاره به ارزش‌های خاص جامعه دارد و در این معنا اخلاقیات، فضای ارزش‌های اجتماعی را سامان می‌دهد.[1] طبیعی است که در مقاله حاضر هر دو معنا مراد مراد و منظور است و از این رو اخلاق هم در حوزه فردی و هم در حوزه جمعی دارای تأثیر و تأثّر خواهد بود.
    در یک برداشت دیگر، به طور کلی دو گونه از اخلاق را می‌توان مورد اشاره قرار داد: نخست، اخلاق مطلق و استعلایی و معطوف به نفس عمل و دیگری، حفظ و صیانت ذات و تأمین حداکثر شادی و خرسندی حداکثر مردم. اخلاق، در برداشت نخست به معنای «تفحص درباره کردار و رفتار درست و نادرست و ملاک‌های تشخیص عمل نیک و کردار درست از عمل بد و کردار نادرست»[2] است. این تعریف در حوزه مباحث کانت جاری است. به این معنا که کانت معتقد بود عملی اخلاقی است که عامل آن درباره نتایج عمل خود فکر نکند، یعنی سود و زیان آن عمل، مورد نظر کنش‌گر قرار نگیرد و در واقع معطوف به نفس عمل باشد. کانت همچنین معتقد بود عملی اخلاقی است که عمل کننده بتواند آن عمل را به عنوان یک اصل عام و بشری معرفی کند. سنت کانت در بحث اخلاق قوی‌ترین سنت است و آموزه مطلق بودن اخلاق، که از سوی وی مطرح شده است، از سوی پاره‌ای از اندیشمندان مسلمان مورد نقادی قرار گرفته است.[3]
    در باب گونه دوم، می‌توان به مباحث هابز اشاره نمود که وی قائل است که تنها نقطه اتکای معرفت که درباره آن نمی‌توان تردید کرد، همانا حفظ و صیانت ذات و امنیت انسان‌ها است. به نظر وی اخلاقیات ما نهایتاً اموری هستند که در جهت حفظ و بقای بشر مساعدت می‌کنند. امور غیر اخلاقی، چیزهایی است که به از بین بردن وجود و هستی انسان و جلوگیری از ادامه حیات او منجر می‌شوند یا به آن صدمه می‌زنند. هابز معتقد است انسان‌ها در قرارداد اجتماعی، که مربوط به حفظ ذات آدمی و صیانت نفس او است، اخلاق را تأسیس می‌کنند و معتقدند که آنچه به زیان جامعه است غیر اخلاقی است و آنچه برای حفظ و بقای انسان لازم است اخلاقی است.[4]

    همین دیدگاه درباره ارتباط بین اخلاق و سیاست بر این باور است که اخلاق استعلایی مطلق و معطوف به نفس عمل، کاربردی در زندگی سیاسی به مفهوم متعارف ندارد، اما تعبیر دیگر از اخلاق که به معنای حفظ و صیانت ذات و تأمین حداکثر شادی و خرسندی حداکثر مردم است با سیاست ارتباط پیدا می‌کند و شاید بتوان گفت که در حوزه سیاست، عمل اخلاقی سیاسی، آن عملی است که صرفاً منفعت خود تصمیم گیرنده، گروه و جناح پیرامون و یا عصر و زمانه خاصی را در نظر نگیرد، بلکه آیندگان را نیز در نظر بگیرد و به نحوی باشد که بتواند مانند دایره‌ای متحدالمرکز هر چه بیشتر تشعشع پیدا کند و دربر گیرنده و مؤثر بر عموم مردم باشد. این می‌تواند حد اعلای اخلاق در حوزه سیاست باشد. البته در تلقی اخیر از اخلاق، که همانا حفظ و صیانت ذات آدمی باشد و در فوق به آن اشاره شد، پاره‌ای موارد، برشمرده شده است که اخلاق را تا اندازه‌ای به سمت استعلایی و مطلق بودن سوق می‌دهد. از این رو به نظر می‌رسد نتوان به جدایی کامل میان این دو دیدگاه حکم نمود.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله رابطه اخلاق و آزادی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    1. محمد عابد الجابری. «بازگشت به اخلاق». نقد و نظر، سال چهارم، شماره 13 14، زمستان و بهار 1376 1377، ص 102.
    2. حسین بشیریه (گفت‌وگو). «اخلاق، سیاست و سیاستمدار». همشهری، سال هشتم، شماره 2041، یازدهم بهمن 1378، ص 6.
    3. تبیین و نقد پاره‌ای از مباحث اخلاقی کانت را می‌توان در اثر زیر ملاحظه نمود: محمد تقی مصباح یزدی. دروس فلسفه اخلاق. چاپ نخست، تهران: انتشارات اطلاعات، 1367، ص 184 194. و نیز اثر دیگر ایشان با عنوان فلسفه اخلاق. تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی. چاپ نخست، تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، 1380. در اثر اخیر آیت الله مصباح یزدی درباره آموزه مطلق بودن اخلاق می‌گوید: «ادعای ما این است که همه ارزش‌های اخلاقی مطلقند و تابع سلیقه و قرارداد افراد نیستند و در عین حال می‌پذیریم که برخی از احکام اخلاقی، به معنای دیگری نسبی و مقید به شرایط خاصی هستند.» ص 161. وی تصریح می‌کند که «اصول و مبانی مکتب اخلاقی کانت مورد پذیرش ما نیست.» ص 163.
    4. حسین بشیریه. اخلاق، سیاست و سیاستمدار. پیشین. برای مطالعه مباحث توماس هابز ر.ک: لویاتان. ویرایش و مقدمه سی بی مکفرسون، ترجمه ‌ حسین بشیریه، چاپ نخست، تهران: نشر نی، 1380. نگارنده در رساله کارشناسی ارشد علوم سیاسی خود به بحث هابز و نظریه قرارداد اجتماعی واگذارانه وی اشاراتی نموده است. ر.ک: شریف لک‌زایی. «رابطه فرد و دولت در نظریه‌های ولایت فقیه»، قم: مؤسسه ‌آموزش عالی باقرالعلوم،‌ 1381.
    5. عبدالکریم سروش. اخلاق خدایان. چاپ نخست، تهران: طرح نو، 1380، ص 41.
    6. محمد تقی جعفری. اخلاق و مذهب. تشیع، 1354، ص 62؛ همان، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه. ج 6، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359، ص 239 و نیز ج 17، ص 194. به نقل از مسعود امید. «درآمدی بر اخلاق شناسی حکمی و فلسفی استاد محمد تقی جعفری». نقد و نظر، سال هفتم، شماره 25 26، زمستان 1379 و بهار 1380، ص 399.
    7. محمد تقی جعفری. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه. ج 24، ص 307. به نقل از مسعود امید. همان، ص 399.
    8. محمد تقی جعفری. بررسی و نقد افکار راسل. امیر کبیر، 1394، ص 438. به نقل از مسعود امید. همان، ص 416 و 417.
    9.  مرتضی مطهری. تعلیم و تربیت در اسلام. چاپ شانزدهم، تهران: صدرا، 1386، ص 95.
    10. همان، ص 95. همچنین برای مطالعه ‌ کامل‌تر بحث تربیت علاوه بر منبع فوق سلسله یادداشت‌هایی آیت‌الله مطهری در کتاب: یادداشت‌های استاد مطهری، ج 2، چاپ نخست، تهران: صدرا، 1379، توصیه می‌شود.
    11. همان، ص 95 و 96. مطهری در ادامه به بحث درباره معیار فعل اخلاقی و سایر مباحث مربوط به آن می‌پردازد. طبیعی است که اشاره به مباحث وی در این زمینه، مقاله حاضر را از هدف خود که تبیین رابطه اخلاق و آزادی است دور می‌سازد.
    12. مرتضی مطهری. یادداشت‌های استاد مطهری. ج 1، چاپ دوم، تهران: صدرا، 1379، ص 75.
    13. بحث آزادی منفی و آزادی مثبت را آیزایا برلین به طور مبسوط در کتاب خود مورد بحث قرار داده است. مشخصات کتاب‌شناختی این اثر عبارت است از: چهار مقاله درباره آزادی. ترجمه محمد علی موحد. چاپ نخست، تهران: انتشارات خوارزمی، 1368.
    14 در توضیح این دو مفهوم نگاه کنید به: عبدالکریم سروش. «آزادی عادلانه» کیان، شماره 51، فروردین و اردیبهشت 1379، ص 4 10.
    15. مک کالوم (Gerald MacCallum))در مقاله‌ای با عنوان آزادی مثبت و منفی که در 1967 منتشر ساخته است به تبیین دیدگاه خود در این زمینه پرداخته است. بنگرید به مقاله وی با مشخصات زیر: G. MacCallum, Negative and Positive Freedom, philosophical review, 76, 1967. . به نقل از: Raymond Plant, Modern Politicol Thouht, Oxford & Cambridge, USA, 1992.
     
    16.  برای تبیین فرمول مک کالوم از اثر ارزشمند زیر بهره گرفته‌ام. ر.ک: منصور میراحمدی. آزادی در فلسفه سیاسی در اسلام. چاپ نخست، قم، بوستان کتاب قم، 1381، ص 24 28. همچنین اطلاع و تبیین کوتاه و نقدی بر این دیدگاه بنگرید به: ایان مک لین. فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد. ترجمه حمید احمدی. چاپ نخست، تهران: نشر میزان، 1381، ص 320 323.
    17.  مرتضی مطهری. انسان کامل. چاپ دوازدهم، تهران: صدرا، 1374ص 349. در تعریفی دیگر می‌گوید: «آزادی یعنی نبودن مانع. انسان‌های آزاد، انسان‌هایی هستند که با موانعی که در جلو رشد و تکاملشان هست، مبارزه می‌کنند. انسان‌هایی هستند که تن به وجود مانع نمی‌دهند.»[17] مرتضی مطهری. گفتارهای معنوی. چاپ پنجم، تهران: صدرا، 1366، ص 14.
    18. مرتضی مطهری. پیرامون جمهوری اسلامی. چاپ هفتم، تهران: صدرا، ص 91.
    19.  مرتضی مطهری. گفتارهای معنوی. پیشین، ص 14.
    20. همان، ص 17.
    21. مرتضی مطهری. یادداشت‌های استاد مطهری. ج 1، ص 117. و نیز ر.ک: ص 67.
    22. همان، ص 57.
    23. همان، ص 58. و نیز ر.ک: همان، ص 122 123.
    24. همان، ص 76.
    25. مرتضی مطهری. پیرامون جمهوری اسلامی. پیشین، ص 117.
    26. سوره نحل (16) آیه 125.
    27. عبدالکریم سروش در مباحث خود درباره آزادی، از آزادی چون حق، آزادی چون اختیار، آزادی چون ارزش، آزادی چون رهایی، آزادی چون توانگری و فربهی، آزادی چون استقلال، آزادی چون آزادگی، آزادی چون اباحه و آزادی چون روش یاد می‌کند. یکی از مواردی که او به تفصیل از آن سخن می‌گوید، آزادی چون روش است. برای مطالعه بنگرید به: عبدالکریم سروش. « آزادی چون روش». ماهنامه کیان، ش ، 1376. هم اینک در کتاب: اخلاق خدایان، چاپ نخست، تهران: طرح نو، 1380.
    28. مرتضی مطهری. انسان کامل. پیشین، ص 346 و 347. تعبیر دیگر مطهری در این زمینه «کمال مقدمی» است. همچنین وی در همین زمینه مطالب روشنگر دیگری نیز دارد از جمله اینکه: «اگر آزادی نباشد انسان نمی‌تواند به کمال خودش برسد. خدا انسان را طوری خلق کرده است که به کمال خودش از راه آزادی و انتخاب و اختیار برسد. راه کمال غیر از اینکه قدم [نهادن] انسان با اختیار و آزادی باشد، ممکن نیست جور دیگری طی شود. همینقدر که اجبار آمد، دیگر این راه نرفتنی است.» همان، ص 349.
    29. ر.ک: عبدالکریم سروش. اخلاق خدایان. پیشین، ص 84 89.. برای اطلاع از یک نقد بر دیدگاه روشی و ابزاری بودن آزادی بنگرید به: محمد راسخ. حق ومصلحت؛ مقالاتی در فلسفه حقوق، فلسفه حق و فلسفه ارزش. چاپ نخست، تهران: طرح نو، 1381. مقاله آزادی چون روش، ص 276 299.
    30. ر.ک: مرتضی مطهری، انسان کامل. پیشین، ص 48 50.
    31. مرتضی مطهری. یادداشت‌های استاد مطهری. ج 1، پیشین، ص 60 و 68.
    32.مرتضی مطهری. یادداشت‌های استاد مطهری. ج 1، پیشین، ص 58 و 120.
    33. همان. و نیز ر.ک: ص 120 122.
    34. مرتضی مطهری. یادداشت‌های استاد مطهری. ج 2، پیشین، ص 137
    35. همان، ص 139 140.
    36. همان، ص 140.
    37. همان، ص 142.
    38. سید عبدالرحمن کواکبی. طبیعت استبداد. ترجمه عبدالحسین میرزای قاجار. نقد و تصحیح محمد جواد صاحبی. چاپ نخست، قم: دفتر تبلیغات اسلامی ، 1363. ص 121.
    39. ر.ک: همان، ص 127. در همین زمینه کواکبی براین باور است که «نهی از منکر در عهد استبداد، از بهر کسی که قدرت نداشته باشد و با غیرت باشد غیر ممکن است.» ص 127.
    40. سید شریف رضی (گرآورنده). نهج البلاغه. خطبه دوم. حضرت علی(ع) در همین خطبه سایر ویژگی‌های چنین جامعه‌ای را برمی‌شمرد و در انتها اجبار عالمان و دانشمندان به سکوت و ترفیع و گرامی‌داشتن جاهلان در چنین جامعه‌ای را یادآور می‌شود.
    41. مرتضی مطهری. یادداشت‌های استاد مطهری. پیشین، ص 116.
    42. لئو اشتراوس. روان‌شناسی استبداد (هیرون یا بحث استبداد). ترجمه محمد حسین سروری. چاپ نخست، تهران: مؤسسه انتشارات نگاه، 1381، ص 179.


    شریف لک‌زایی - استاد دانشگاه شهید چمران

    .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت