*(نهج البلاغه یا راه سخن رسا گفتن)*
این ترکیب زیبا نامی است که سید شریف رضی بر گرد آورده خود از خطبه ها ، نامه ها و گفتارهای کوتاه
مولی امیر المؤمنین حضرت علی ( علیه السلام ) نهاده است .
در این کتاب پُرمَعنا نکاتی چند در خصوص اهمیت مدیریت بیان شده است که در ابتدای مبحث به آن می پردازیم .
نامۀ 35 دستور حضرت علی ( علیه السلام ) به مالک اشتر نخعی از جمله آن است :
1 ) در آشتی با دشمن :
با دشمن صلح کن زیرا اولاً رضای خدا در آن است و ثانیاَ سربازان تو در آسایش هستند ولی به او پند داد که پس از آشتی با دشمن مواظب نزدیکی با او باش که از غفلت تو به سود خود استفاده می برد . پس دوراندیش
باش و اگر با دشمنت پیمان دوستی نهادی و او را در امان خود قرار دادی به عهد خود وفا کن .
که از واجبات است : بزرگ شمردن وفای به عهد
2 ) استمداد از خدا و رسول اکرم ( صلی ا... علیه وآله ) :
خداوند خطاب به مردمی که دوستدار راهنمایی هستند می فرماید : ای کسانیکه ایمان آورده اید خدا و رسول و
خداوندان امر خویش را فرمان برید ، پس اگر در چیزی با یکدیگر خصومت ورزیدید آن را به خدا و سول باز
گردانید .
و باز گرداندن به خدا گرفتن محکم کتاب او قران است
و باز گرداندن به رسول گرفتن سنت جامع اوست که پذیرفتۀ همگان است .
3 ) با دانشمندان نشستن
با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان سخن در میان نِه ، در آنچه کار شهرهایت را استوار دارد
و نظمی را که مردم پیش از تو بر آن بوده اند ، برقرار
4 ) باز داشتن نَفس
می فرماید نَفس خود را از پیروی آرزوها باز دار و هنگام سرکشیها به فرمانش آر که «همانا نفس به بدی وا
میدارد ، جز که خدا رحمت آرد »
5 ) برقراری آیین نیک
آیین پسندیده ای را بر هم مریز که بزرگان این ملت بدان رفتار نموده اند ، و مردم بدان وسیلت به هم
پیوسته اند و آیینی مَنه که چیزی از سنتهای نیک گذشته را زیان رساند ، تا پاداش از آنِ نهندۀ سنت است
و گناه شکستن آن بر تو ماند .
( 1 )
6 ) بزرگی نفروختن
بپرهیز که در بزرگی فروختن ، خدا را همنبرد خوانی و در کبریا و عظمت خود را همانند او دانی که خدا هر
سرکشی را خوار می سازد و هر خود بینی را بی مقدار
7 ) پرهیز از خود پسندی
بپرهیز از خود پسندی ، و به خود پسندی مطمئن بودن ، و ستایش را دوست داشتن که اینها همه از بهترین
فرصتهای شیطان است تا بتازد ، و کردۀ نیکوکاران را نابود سازد .
8 ) پرهیز از منت نهادن
بپرهیز که با نیکی خود بر رعیت منت گذاری یا آنجه را کرده ای بزرگ شماری یا آنان را وعده ای دهی و در
وعده خلاف آری که منت نهادن ارج نیکی را ببَرد و کار را بزرگ شمردن نور حق را خاموش گرداند و خلاف
وعده خشم خدا را برانگیزد . و خدای تعالی فرموده : « بزرگ دشمن است نزد خدا که بگویید و نکنید ».
9 ) خود را از مردم نهان نکردن
نهان شدن از رعیت ، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز دارد ، پس کار بزرگتر آنان خُرد
به شمار آید و کار خُرد بزرگ نماید و ...
10 ) خود را مقدم نداشتن
بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره همۀ مردم در یکسان است . و از غفلت در آنچه
بدان توجّه باید ، و در دیده ها نمایان است و ...
11 ) داد ، دادن
داد خدا و مردم و خویشاوندان نزدیکت را از خود بده ، و آن کس را که از رعیت خویش دوست می داری ،
که اگر داد انان را ندهی ستمکاری ، و هیچ چیز چون بنیاد ستم نهادن ، نعمت خدا را دگرگون ندارد ، و کیفر
او را نزدیک نیارد ، که خدا شنوای دعای ستمدیدگان است .ودر کمین ستمکاران .
12 ) دوری از عیب جویان
از رعیت آن را از خود دورتر دار و با او دشمن باش که عیب مردم را بیشتر جوید ، که همه مردم را عیبهاست
، والی از هر کس سزاوارتر به پوشیدن آنها است .
13 ) دوستی حق
باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که نه از حق بگذرد ، و نه فرو ماند ، و عدالت را فراگیرتر بُود و رعیت
دلپذیرتر
( 2 )
14 ) عاملان
در کار عاملان خود بیندیش ، و پسِ آزمودن بکارشان گیر ، و به میل خود و بی مشورت دیگران ، کاری
مخصوصشان مدار ، که به هوای خود رفتن و برای دیگران ننگرستن ، ستمگری بُود و خیانت .
15 ) عدالت
بر تو واجب است خاطر داشتن آنچه بر والیان پیش از تو رفته است ، از حکومت عدلی که کرده اند ،
و سنت نیکویی که نهاده اند .
16 ) کردار نیک
نیکوترین اندوخته خود را کردار نیک بدان و هوای خویش را در اختیار گیر ، و بر نَفس خود بخیل باش
و زمام آن را در آنجه برایت روا نیست رها مگردان .
17 ) مشورت کردن
بخیل را از رأی زنی خود در میاور که تو را از نیکوکاری باز دارد . و از درویش می ترساند .
18 ) نزدیکان والی
والی را نزدیکان است و خویشاوندان ، که خوی برتری جستن دارند گردن فرازی کردن و در معاملت انصاف
را کمتر بکار بستن ، ریشه ستم اینان را با بریدن اسباب آن برآر ، و به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانت
زمینی را به بخشش وا مگذار ( همان عدم روابط بجای ضوابط )
19 ) نیکوکار و بدکار
مبادا نیکوکار و بدکار در نظرت برابر آید ، که آن رغبت نیکوکار را در نیکی کم کند ، و بدکردار را به بدی
وادار می کند .
20 ) واجبات خدا
باید گذارد واجباتی که خاص خداست ، از آن جمله بود که دینت را برای آن خالص می گردانی ، پس در
بخشی از شب و روز تن خود را خاص پرستش خدا گردان و آنچه را به خدا نزدیکت کند به درستی به
انجام رسان که رسول اکرم ( صلی ا... علیه و آله ) فرموده اند :
در حد توانایی ناتوانانِ آنان بگذار و بر مؤمنان رحمت آر .
( 3 )
تفسیر نمونه ( آیت ا.. مکارم شیرازی )
تفسیر سوره یوسف آیه هایی آمده است که در آن به نقش مدیریت اشاره شده است .
هر چند هرگز موافق مکتب های تک بعدی که همه چیز را در بُعد اقتصادی خلاصه می کنند و انسان و ابعاد وجود او را نشناخته اند نیستیم ، ولی با این حال اهمیت ویژه مسائل اقتصادی را در سرنوشت انسان هرگز نمی توان نادیده گرفت .
آیاتی در این سوره به این مسئله اشاره دارد که یوسف از میان تمام پستها انگشت روی خزانه داری گذاشت
تا با سر و سامان دادن این بخش قسمت عمده ای از نابسامانیهای کشور را سامان بخشد . واز طریق عدالت
اقتصادی بر سازمانهای دیگر کنترل داشته باشند. در روایات نیز به این موضوع اشاره شده است از جمله حدیث حضرت علی ( علیه السلام ) :
یکی از دو پایه اصلی زندگی مادی و معنوی مردم (قوام الدین والدنیا)
مسائل اقتصادی قرارداده شده است . در حالی که پایه دیگر : علم ، دانش ، آگاهی شمرده شده است .
در تعبیری دیگر در این سوره نیز آمده است (( انی حفیظ علیم ))
دلیل براهمیت مدیریت در کنار امانت است و نشان می دهد که پاکی و امانت به تنهایی برای پذیرش یک پست حساس اجتماعی کافی نیست بلکه علاوه بر آن آگاهی و تخصص و مدیریت نیز لازم است .
سیره پیامبر اکرم ( صلی ا... علیه وآله ) وحضرت علی (علیه السلام ) در دوران حکومتشان نشان می دهد که
آنها به مسأ له آگاهی و مدیریت همانند امانت و درستکاری اهمیت می دادند .