تحقیق مقاله اَشاعِره

تعداد صفحات: 40 فرمت فایل: word کد فایل: 1630
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۴,۹۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله اَشاعِره

    اَشاعِره‌، نامى‌ که‌ بر پیروان‌ مکتب‌ کلامى‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ اسماعیل‌ اشعری‌ (ه م‌) اطلاق‌ مى‌شود. اشاعره‌ در معنای‌ عام‌ به‌ سنت‌ گرایان‌ یا اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ گفته‌ مى‌شود، یعنى‌ آنان‌ که‌ در برابر خردگرایان‌ معتزلى‌، بر نقل‌ (= قرآن‌ و سنت‌) تأکید مى‌ورزند و نقل‌ را بر عقل‌ ترجیح‌ مى‌دهند. در این‌ مقاله‌ مبانى‌ اعتقادی‌ اشاعره‌ در 4 بخش‌ بررسى‌ مى‌شود: .I روش‌ میانه‌، .II خداشناسى‌، .III جهان‌ شناسى‌، .IV انسان‌ شناسى‌.
    .I روش‌ میانه‌
    ابوالحسن‌ اشعری‌ در برابر دو جریان‌ افراطى‌ قرار داشت‌ و مى‌کوشید تا ضمن‌ پرهیز از افراط و اجتناب‌ از تفریط راهى‌ میانه‌ برگزیند، جریانهای‌ افراطى‌ رویى‌ در عقل‌گرایى‌ داشت‌ و رویى‌ در عقل‌ ستیزی‌ یا نقل‌گرایى‌. معتزله‌ بر عقل‌ به‌ عنوان‌ یگانه‌ ابزار شناخت‌ حقیقت‌ تأکید مى‌کردند و با نفى‌ هر آنچه‌ در نظر آنان‌ خردپذیر نمى‌نمود و نیز با تکیه‌ بر آیات‌ نفى‌ کننده تشبیه‌، و با تأویل‌ آیات‌ دال‌ بر تشبیه‌، نه‌ فقط تشبیه‌ و تجسیم‌ را مردود دانستند، که‌ رؤیت‌ را نیز نفى‌ کردند، منکر صفات‌ زاید بر ذات‌ شدند، و از خلق‌ کلام‌ خدا سخن‌ گفتند. در برابر معتزله‌، اصحاب‌ حدیث‌ با تکیه‌ بر نقل‌، شیوه‌ای‌ عقل‌ ستیزانه‌ در پیش‌ گرفتند، به‌ تفسیر ظاهری‌ آیات‌ پرداختند، و از تأویل‌ عقلانى‌ قرآن‌ سخت‌ پرهیز کردند. اشعری‌ و پیروان‌ او کوشیدند تا در برابر این‌ افراطها و تفریطها راهى‌ میانه‌ بیابند و «اقتصاد در اعتقاد» را متحقق‌ سازند. ابن‌ خلدون‌ در مقدمه‌ گزارشى‌ از آن‌ افراطها و تفریطها و از این‌ میانه‌روی‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌ (2/942-947). اشعری‌ و سپس‌ اشاعره‌ بر بنیاد شیوه میانه‌ روانه‌ اندیشیدند و نظریه‌های‌ خود را بر همین‌ اساس‌ پرداختند. آنان‌ گذشته‌ از آنکه‌ پیوسته‌ در اندیشه‌های‌ کلامیشان‌، میانه‌ روی‌ را پیش‌ چشم‌ داشتند، جای‌ جای‌ از آن‌ سخن‌ مى‌گفتند؛ چنانکه‌ غزالى‌ الاقتصاد فى‌ الاعتقاد را عنوان‌ کتابى‌ مستقل‌ ساخت‌. جلوه‌های‌ این‌ میانه‌روی‌ را در تمام‌ نظریه‌های‌ اشعری‌ و اشاعره‌، به‌ ویژه‌ در نظریه کلام‌ نفسى‌ و لفظى‌، در نظریه رؤیت‌، و در نظریه رابطه ذات‌ و صفات‌ باید بازجست‌.
    روش‌ عقلى‌ - نقلى‌: گر چه‌ جنبش‌ اشعری‌ با پرهیز از عقل‌ گرایى‌ و تأویل‌ آغاز شد، اما از آنجا که‌ میان‌ عقل‌گرایى‌ افراطى‌ و عقل‌ ستیزی‌، گونه‌ای‌ عقل‌ گرایى‌ معتدل‌ هست‌، اشعری‌ نه‌ تنها عملاً، که‌ نظراً نیز به‌ مفهومى‌ عقل‌ گراست‌ و این‌ عقل‌گرایى‌ که‌ میراث‌ معتزلیان‌ و فیلسوفان‌ به‌ شمار مى‌آید، در آثار پیروان‌ اشعری‌ بیشتر مى‌شود. گذشته‌ از این‌، اشاعره‌ در برابر فیلسوفان‌ و معتزلیان‌ خردگرا و به‌ اصطلاح‌ بدعتهای‌ آنان‌، از باورهای‌ اصیل‌ اسلامى‌، یعنى‌ از داده‌های‌ وحى‌ (= نقل‌) به‌ دفاع‌ برخاستند و روشى‌ عقلى‌ - نقلى‌ برگزیدند و با تکیه‌ بر استدلالهای‌ منطقى‌ عمل‌ کردند. پس‌ از اشعری‌ پیروانش‌ عقل‌گرایى‌ را شدت‌ بخشیدند. روشن‌ترین‌ و مستندترین‌ نمونه‌ای‌ که‌ مى‌توان‌ برای‌ عقل‌ گرایى‌ اشعری‌ ارائه‌ کرد، رساله استحسان‌ الخوض‌ فى‌ علم‌ الکلام‌ اوست‌. اشعری‌ در این‌ رساله‌ به‌ کسانى‌ که‌ تفکر و تعقل‌ را در الهیات‌ حرام‌ مى‌دانستند، سخت‌ تاخته‌، و استدلالهای‌ گوناگونى‌ برای‌ باطل‌ ساختن‌ عقایدی‌ از این‌ دست‌ مطرح‌ کرده‌ است‌.
    عقل‌ گرایى‌ و تأویل‌: مایه‌های‌ عقل‌گرایى‌ در آثار اشعری‌ از یک‌ سو، و تأثیر میراث‌ عقل‌گرایى‌ در جامعه اسلامى‌ از سوی‌ دیگر، زمینه‌ را برای‌ بازگشت‌ پیروان‌ اشعری‌ به‌ عقل‌ گرایى‌ و به‌ تأویل‌ - که‌ نتیجه عقل‌ گرایى‌ است‌ - فراهم‌ ساخت‌ و بزرگان‌ مکتب‌ اشعری‌، یعنى‌ باقلانى‌، جوینى‌، غزالى‌ و سرانجام‌، فخرالدین‌ رازی‌ عقل‌گرایى‌ را تجدید کردند و همانند معتزله‌ در کار تأویل‌ کوشیدند. در سده 6ق‌/12م‌ ابن‌ رشد در کتاب‌ «فصل‌ المقال‌» آنجا که‌ از مدعیان‌ فهم‌ شریعت‌ سخن‌ مى‌گوید و مشهورترین‌ آنان‌ را 4 گروه‌ - اشعریه‌، معتزله‌، باطنیه‌ و حشویه‌ - مى‌شمارد، آشکارا از گرایش‌ آنان‌ به‌ تأویل‌ سخن‌ به‌ میان‌ مى‌آورد و تصریح‌ مى‌کند که‌ این‌ گروهها به‌ تأویل‌ الفاظ شرع‌ مى‌پردازند و الفاظ شرع‌ را بر طبق‌ باورهای‌ خود تأویل‌ مى‌کنند (ص‌ 46).
    در روزگار معاصر هم‌ گلدسیهر ضمن‌ اشاره‌ به‌ تحولات‌ مکتب‌ اشعری‌ که‌ نتیجه آن‌ بازگشت‌ به‌ عقل‌ گرایى‌ بود، تصریح‌ مى‌کند که‌ اگر معتزله‌ به‌ تأویل‌ قرآن‌ دست‌ زدند، اشاعره‌ به‌ تأویل‌ حدیث‌ نیز پرداختند (ص‌ 220-224). نمونه‌ای‌ از این‌ تأویل‌ را در آیه «اَلرَّحْمن‌ُ عَلَى‌ الْعَرْش‌ِ اسْتَوی‌» (طه‌/20/5) آشکارا مى‌بینیم‌.
    .II خداشناسى‌
    حوزه ذات‌
    الف‌ - روشهای‌ اثبات‌ وجود خدا: به‌ طور کلى‌ وجود خدا را با 3 روش‌ اثبات‌ مى‌کنند: روش‌ نقلى‌، روش‌ عقلى‌، روش‌ قلبى‌.
    در روش‌ نقلى‌، وحى‌ یگانه‌ ابزار شناخت‌ و اثبات‌ خداست‌ و اصول‌ و قوانین‌ خداشناسى‌ از سخنان‌ خدا و پیامبر استخراج‌ مى‌شود. ظاهریه‌، حنابله‌ و به‌ طور کلى‌ اصحاب‌ حدیث‌ و سنت‌گرایان‌ بر روش‌ نقلى‌ تأکید مى‌ورزند.
    در روش‌ عقلى‌، عقل‌، ابزار شناخت‌ حق‌ است‌ و روش‌، همانا روش‌ منطقى‌ یا استدلالى‌ است‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ در منطق‌ نظری‌ مورد بحث‌ قرار مى‌گیرد. متکلمان‌ اشعری‌ در پى‌ بازگشت‌ به‌ عقل‌ بر روش‌ عقلى‌ تأکید ورزیدند و استدلالهای‌ عقلى‌ را موافق‌ و مطابق‌ شریعت‌ به‌ کار گرفتند (جرجانى‌، حواشى‌، 4) و آثار متکلمان‌ اشعری‌ گواهى‌ صادق‌ بر اثبات‌ این‌ مدعاست‌.
    در روش‌ قلبى‌، دل‌ صافى‌ و فطرت‌ سلیم‌ انسانى‌ به‌ شناخت‌ خدا راه‌ مى‌برد. روش‌ قلبى‌ به‌ شیوه صوفیانه‌ (عارفانه‌) و شیوه فطرت‌ و بداهت‌ تقسیم‌ مى‌شود. بر طبق‌ شیوه صوفیانه‌، دل‌، در پى‌ زهد ورزیدن‌ یا عشق‌ ورزیدن‌ صفا مى‌یابد و به‌ کشف‌ حق‌ نائل‌ مى‌شود. از بزرگان‌ مکتب‌ اشاعره‌ دو تن‌ به‌ شیوه‌های‌ صوفیانه‌ گراییدند: غزالى‌ و فخرالدین‌ رازی‌. حکایت‌ گرایش‌ غزالى‌ به‌ تصوف‌ را مى‌توانیم‌ در برخى‌ از آثار وی‌ چون‌ احیاء علوم‌ الدین‌، کیمیای‌ سعادت‌ و به‌ ویژه‌ در رساله المنقذ من‌ الضلال‌ بیابیم‌. غزالى‌ در رساله اخیر رسیدن‌ به‌ تصوف‌ را رهایى‌ از گمراهى‌ مى‌خواند و فخرالدین‌ رازی‌ در برخى‌ از آثارش‌ خسته‌ از برهانهای‌ عقلى‌، از کشف‌ و شهود صوفیانه‌ سخن‌ مى‌گوید و تصریح‌ مى‌کند که‌ اندیشه فلسفى‌، راه‌ به‌ مقام‌ توحید نمى‌برد و خرد تا بدان‌ گاه‌ که‌ به‌ معرفت‌ غیر حق‌ مى‌پردازد، از استغراق‌ در معرفت‌ حق‌ محروم‌ مى‌ماند. به‌ همین‌ سبب‌ است‌ که‌ اسم‌ «هو» نسبت‌ به‌ دیگر اسماء حسنى‌ (اسماء مشتق‌) امتیازی‌ خاص‌ دارد و این‌ از آن‌ روست‌ که‌ «هو» انسان‌ را از ماسوی‌الله‌ جدا مى‌کند و به‌ الله‌ مى‌رساند، در حالى‌ که‌ شناخت‌ حق‌ از طریق‌ اسماء مشتق‌، جز با لحاظ خلق‌، یعنى‌ جز با شناخت‌ ماسوی‌الله‌، میسر نمى‌شود و چنین‌ است‌ که‌ نامهای‌ حق‌ تعالى‌ جز «هو»، حجاب‌ معرفت‌ او مى‌گردد (فخرالدین‌، لوامع‌...، 104، التفسیر...، 4/199). بر طبق‌ شیوه فطرت‌ و بداهت‌، فطرت‌ سلیم‌ انسانى‌ به‌ بداهت‌ گواه‌ این‌ حقیقت‌ است‌ که‌ جهان‌ را آفریدگاری‌ دانا، توانا و حکیم‌ است‌. از بزرگان‌ مکتب‌ اشعری‌ شهرستانى‌ بدین‌ شیوه‌ گرایش‌ نشان‌ مى‌دهد ( نهایه ...، 124- 125) و فخرالدین‌ رازی‌ ضمن‌ طرح‌ براهین‌ خداشناسى‌ از این‌ معنا سخن‌ مى‌گوید که‌ برخى‌ از اندیشوران‌ شناخت‌ خدا را شناخت‌ بدیهى‌ مى‌دانند و برآنند که‌ انسان‌ بدان‌ گاه‌ که‌ گرفتار محنت‌ و بلاست‌، احساس‌ مى‌کند که‌ موجودی‌ توانا هست‌ که‌ مى‌تواند او را از بلاها برهاند ( المباحث‌...، 2/451).
    ب‌ - برهانهای‌ اثبات‌ وجود خدا: فخرالدین‌ رازی‌ که‌ بنیان‌ گذار مکتب‌ فلسفى‌ کلام‌ اشعری‌ به‌ شمار مى‌آید، با روشى‌ ابتکاری‌، براهین‌ فلسفى‌ و کلامى‌ اثبات‌ وجود خدا را طبقه‌ بندی‌ و نام‌گذاری‌ کرده‌ است‌. دو برهان‌ فلسفى‌ - یعنى‌ برهان‌ امکان‌ اجسام‌ (= ذوات‌) و برهان‌ امکان‌ اعراض‌ (= صفات‌) - و دو برهان‌ کلامى‌ - یعنى‌ برهان‌ حدوث‌ اجسام‌ و برهان‌ حدوث‌ اعراض‌ - حاصل‌ این‌ طبقه‌بندی‌ است‌ ( التفسیر، 17/9، «لباب‌...»، 254). براهین‌ کلامى‌ - برپایه آثار فخرالدین‌ رازی‌ - بدین‌ شرح‌ طرح‌ و اقامه‌ شده‌ است‌:
    1. برهان‌ حدوث‌ ذوات‌ (= اجسام‌): بر طبق‌ این‌ برهان‌، جهان‌ بدان‌ سبب‌ که‌ نبوده‌، و سپس‌ بود شده‌ است‌، حادث‌ به‌ شمار مى‌آید و از آنجا که‌ هر حادثى‌ به‌ ناگزیر به‌ محدثى‌ نیازمند است‌، جهان‌ نیز به‌ محدثى‌ نیاز خواهد داشت‌. فخرالدین‌ تأکید مى‌کند که‌ ابراهیم‌خلیل‌(ع‌) دراستدلال‌ خود: «... لا اُحِب‌ُّ الا¸فِلین‌» (انعام‌/6/76) از این‌ شیوه‌ بهره‌ گرفته‌، و از غروب‌ ماه‌ و خورشید - که‌ دلیلى‌ است‌ بر حدوث‌ آنها - در اثبات‌ وجود خدا مدد جسته‌ است‌.
    2. برهان‌ حدوث‌ صفات‌ (= اَعراض‌): بر بنیاد این‌ برهان‌ - که‌ از آن‌ به‌ دلیل‌ آفاق‌ و انفس‌ و برهان‌ اِحکام‌ و اتقان‌ نیز تعبیر شده‌ است‌ - تحول‌ نطفه‌ به‌ علقه‌ و مضغه‌ و گوشت‌ و خون‌، خود به‌ خود صورت‌ نمى‌پذیرد و به‌ متحول‌ کننده‌ و به‌ مؤثری‌ نیاز دارد (دلیل‌ انفس‌). نیز بر طبق‌ همین‌ برهان‌، اختلاف‌ فصول‌، دگرگونى‌ هوا، رعد و برق‌، باران‌ و ابر، و اختلاف‌ احوال‌ نبات‌ و حیوان‌ از وجود علتى‌ برتر و از مؤثری‌ بى‌همتا حکایت‌ مى‌کنند (دلیل‌ آفاق‌) (فخرالدین‌، المباحث‌، 2/450-451، کتاب‌ الاربعین‌، 90-91، البراهین‌، 1/69 - 75، التفسیر، 17/10؛ نصیرالدین‌، 242- 245). دلیل‌ آفاق‌ و انفس‌ یا برهان‌ حدوث‌ صفات‌ را در برخى‌ از آثار اشعری‌ ( اللمع‌، 6) و نیز در پاره‌ای‌ از آثار اشاعره‌ مى‌توان‌ بازیافت‌ (شهرستانى‌، الملل‌...، 1/94).
    ج‌ امکان‌ شناخت‌ ذات‌ خدا: برخى‌ از اشاعره‌ ذات‌ خدا را شناختنى‌ مى‌دانند و برخى‌ دیگر چنین‌ امری‌ را ناممکن‌ مى‌انگارند:
    1. نظریه منفى‌: بر طبق‌ این‌ نظریه‌ ذات‌ خداوند، نه‌ در این‌ جهان‌ شناخته‌ مى‌شود، نه‌ در آن‌ جهان‌؛ و این‌ از آن‌ روست‌ که‌ اولاً، امکانات‌ و ابزار شناخت‌ انسان‌ محدود است‌ و ذات‌ حق‌ نامحدود؛ ثانیاً، در جریان‌ شناخت‌ خداوند یک‌ سلسله‌ صفات‌ سلبى‌ و اضافى‌ شناخته‌ مى‌آید و ذات‌ حق‌، نه‌ صفات‌ سلبى‌ است‌، نه‌ صفات‌ اضافى‌. از بزرگان‌ اشاعره‌ امام‌ الحرمین‌ جوینى‌ و غزالى‌ از این‌ نظریه‌ جانبداری‌ کرده‌اند، چنانکه‌ از معتزلیان‌ ضرار بن‌ عمرو، و از فیلسوفان‌ فارابى‌ و ابن‌ سینا پیرو این‌ نظریه‌اند (ابن‌ سینا، 488-491؛ ابن‌ حزم‌، 2/359؛ نصیرالدین‌، 314- 316؛ تفتازانى‌، 2/124- 125).

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله اَشاعِره

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

     ابن‌ابى‌الحدید، عبدالحمید، شرح‌ نهج‌ البلاغه ، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، 1379ق‌/ 1959م‌؛ ابن‌ اثیر، الکامل‌؛ ابن‌تومرت‌، محمد، اعز ما یطلب‌، به‌ کوشش‌ عمار طالبى‌، الجزایر، 1985م‌؛ ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، صید الخاطر، بیروت‌، 1407ق‌/ 1987م‌؛ همو، المنتظم‌، بیروت‌، 1357- 1359ق‌؛ ابن‌خلدون‌، العبر؛ ابن‌ خلکان‌، وفیات‌؛ ابن‌ داوود حلى‌، حسن‌، «ارجوزه فى‌ الکلام‌»، سه‌ ارجوزه‌، به‌ کوشش‌ حسین‌ درگاهى‌ و حسن‌ طارمى‌، تهران‌، 1367ش‌؛ ابن‌سعد، محمد، کتاب‌ الطبقات‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ زاخاو و دیگران‌، لیدن‌، 1904- 1915م‌؛ ابن‌شهرآشوب‌، محمد، مناقب‌ آل‌ ابى‌طالب‌، قم‌، چاپخانه علمیه‌؛ ابن‌عساکر، على‌، تبیین‌ کذب‌ المفتری‌، بیروت‌، 1404ق‌/1984م‌؛ ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، تأویل‌ مختلف‌ الحدیث‌، بیروت‌، دارالجیل‌؛ ابن‌میثم‌ بحرانى‌، میثم‌، قواعد المرام‌ فى‌ علم‌ الکلام‌، قم‌، 1398ق‌؛ ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌؛ ابونعیم‌ اصفهانى‌، احمد، اخبار اصبهان‌، به‌ کوشش‌ ددرینگ‌، لیدن‌، 1934م‌؛ اسفراینى‌، شاهفور، التبصیر، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، بیروت‌، 1408ق‌/ 1988م‌؛ اشعری‌، على‌، مقالات‌ الاسلامیین‌، به‌ کوشش‌ ریتر، ویسبادن‌، 1980م‌؛ بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌ الفرق‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ رمضان‌، بیروت‌، 1415ق‌/1994م‌؛ تبصره العوام‌، منسوب‌ به‌ مرتضى‌ بن‌ داعى‌ رازی‌، به‌ کوشش‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانى‌، تهران‌، 1364ش‌؛ حاجى‌ خلیفه‌، کشف‌؛ خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌، 1349ق‌؛ خوارزمى‌، محمد، مفاتیح‌ العلوم‌، به‌ کوشش‌ فان‌ فلوتن‌، لیدن‌، 1895م‌؛ داک‌؛ ذهبى‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، 1405ق‌/1985م‌؛ همو، میزان‌ الاعتدال‌، به‌ کوشش‌ على‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌، 1382ق‌/1963م‌؛ سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیه الکبری‌، به‌کوشش‌ محمود محمد طناحى‌ و عبدالفتاح‌ محمد حلو، قاهره‌، 1383ق‌/1964م‌؛ سمعانى‌، عبدالکریم‌، الانساب‌، به‌کوشش‌ عبدالله‌ عمر بارودی‌، بیروت‌، 1408ق‌/1988م‌؛ سهمى‌، حمزه‌، تاریخ‌ جرجان‌، بیروت‌، 1407ق‌/ 1987م‌؛ سیدمرتضى‌، على‌، الفصول‌ المختاره ، نجف‌، کتابخانه حیدریه‌؛ شهرستانى‌، محمد، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد فتح‌الله‌ بدران‌، قاهره‌، 1375ق‌/ 1956م‌؛ صریفینى‌، ابراهیم‌، تاریخ‌ نیسابور (منتخب‌ السیاق‌ عبدالغافر فارسى‌)، به‌ کوشش‌ محمد کاظم‌ محمودی‌، قم‌، 1403ق‌؛ طباطبایى‌، عبدالعزیز، مکتبه العلامه الحلى‌، قم‌، 1416ق‌؛ عبدالقادر قرشى‌، الجواهر المضیئه ، حیدرآباد دکن‌، 1332ق‌؛ عتبى‌، محمد، تاریخ‌ یمینى‌، ترجمه ناصح‌ جرفادقانى‌، به‌ کوشش‌ جعفر شعار، تهران‌، 1345ش‌؛ علامه حلى‌، حسن‌، رجال‌، نجف‌، 1381ق‌/1961م‌؛ همو، کشف‌ المراد فى‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، قم‌، مکتبه المصطفوی‌؛ فخرالدین‌ رازی‌، اساس‌ التقدیس‌، قاهره‌، 1354ق‌/1935م‌ ؛ قاضى‌ عبدالجبار، شرح‌ الاصول‌ الخمسه ، به‌ کوشش‌ عبدالکریم‌عثمان‌، قاهره‌،1384ق‌/1965م‌؛همو، المغنى‌، قاهره‌،1380ق‌/1961م‌؛ قزوینى‌رازی‌، عبدالجلیل‌، نقض‌، به‌کوشش‌ جلال‌الدین‌محدث‌ارموی‌، تهران‌،1358ش‌؛ کوثری‌، محمد زاهد، مقدمه‌ بر تبیین‌ کذب‌ المفتری‌ (نک: هم، ابن‌عساکر)؛ مفید، محمد، الجمل‌، نجف‌، 1368ق‌؛ همو، مسأله اخری‌ فى‌ النص‌ على‌ على‌ (ع‌)، قم‌، 1413ق‌؛ مقدسى‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، بیروت‌، 1408ق‌/1987م‌؛ موسى‌، جلال‌ محمد، نشأه الاشعریه و تطورها، بیروت‌، 1982م‌؛ یاقوت‌، بلدان‌؛ نیز:
    Bernand, M., introd. Le Mugn / d'al-Mutawalli, Cairo, 1986; Brunschvig, R., X Mu q tazilisme et A l q arisme H Bagd ? d n , Arabica, 1962, vol. IX; GAS; Makdisi, G., X Ash'ar / and the Ash'arites in Islamic Religious History n , Studia Islamica, 1962, vol. XVII, 1963, vol. XVIII; R E pertoire chronologique d' E pigraphie arabe, ed. E. Combe et al., Cairo, 1937; Schwartz, M., X The Q ? d / 'Ab d al- Gabb ? r's Refutation of the A l 'arite Doctrine of Acquisition (Kasb) n , Israel Oriental Studies, Tel Aviv, 1976, vol. VI; Van Ess, J., X Ibn Kull ? b und die Mi h na n , Oriens, 1967, vol. XVIII- XIX.
    احمد پاکتچى‌

    .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت