پایان نامه بررسی مقایسه ای میزان افسردگی در بین زنان شاغل و خانه دار شهرستان اردبیل

مقدمه

افسردگی حالت بسیار ناراحت کننده، غم انگیز وتاسف باری است که بسیاری از مردم دردوره ای اززندگی خود به آن مبتلا می شوند. در چنین وضعیتی فرد چنان احساس بدبختی وبیچارگی می کند که فکرمی کند به آخر رسیده واو هیچگونه راه فراری ندارد . البته این گفته به این معنی نیست که افراد مبتلابه افسردگی، انسان هایی ضعیف وناتوان هستند بلکه نکته مهم اینجاست که هر کسی ممکن است در زندگی خود دچار چنین رنجی شود  همان طور که افرادی چون وینستون چرچل نخست وزیر سابق انگلستان و آبرهام لیکلن رئیس جمهور سابق آمریکا نیز مبتلا به افسردگی بودند حال آنکه می دانیم آنها افرادی بسیار قوی وموفق بوده اند. افسردگی نوعی ازافکار خود آینده بشمار می رود که چنانچه فرد بتواند به شیوه های گوناگون آن را بشناسد وبه قسمت آزاد مغز منتقل کند بهتر خواهدتوانست با آنها مقابله کند یا آنها را از بین ببرد. در چنین حالتی فرد نه تنها قادر خواهد بود که از شر افسردگی نجات یابد بلکه می تواند بر بسیاری ازناراحتیها ی دیگر عصی از جمله اضطراب نیز فایق آید موقعیت هایی که در زندگی اجتماعی خانوادگی وشخصی خود با آنها ربرو می شویم وتفسیری که از آن ها به عمل می آوریم معلوم سه نوع وضعیت است :

الف) وضعیت زیست شناختی :  نیز اگرچه جنبه جسمانی وژنیتکی دارد ولی می توان برای مبارزه با چنین وضعی هم روش های درمانی ومقابله ای مناسب را یافت

ب) وضعیت روانی اجتماعی

ج) را می توان به آسانی از بین رد وافسردگی حاصل از ضعیف

بیان مسئله

مسائل زنان با تاکید بر موقعیت طبقاتی آنها بررسی می شود زیرا آنها ارائه دهندگان اصلی چون خانه داری ، زایش وپرورش کودکان ، تامین کننده عاطفی وجنسی وهماهنگ کننده ی فعالیتهای مرتبط با کار هستند. (هلمشاوهلر) اشاره دارند که نقش های مختلف زنان در چارچوب ساختارهای اجتماعی تنش زا است وگرچه نوعی آمادگی شناختی برای آنها بوجود می آورد همزمان آنها را مستعد بیماری های روانی می کند زنان به گونه ای هستند که خود را از دریچه چشم دیگران می بیند وحتی در مواجه با دیگر مردان  ، زنان به نظر مردان بیشتر توجهی می کنند در فرهنگ پدر سالارنه ، زنان زنان خود را کمتر یا فرومایه تر از مردان در نظر می گیرند وهر چه ادراک در یک زن یا برداشت های مسلط اجتماعی انعکاس بیشتر داشته باشد ، احترام به خود بیشتر از یاد می رود در چنین وضعیتی ، زن خود را فردی ناقص ، نالایق ، بیمار ومحروم  تصورمی کند، یعنی ویژگیها ونگرش های منفی که ارتباط مستقیمی با شدت بیماری افسردگی دارد. پیامدهای چنین ادراک تصمیم یافته ای که زنان رامستعد افسردگی می کند احساس انفعال ، وابستگی به دیگران بی ارادگی ونداشتن قدرت واختیار در زندگی از جمله این ویژگی هاست. پذیرش چنین قراردادی ازنقش های زنانه هزینه های سنگین احساسی ،روان پریشی،افسردگی وخود کشی را به دنبال دارد این ویژگی ها به همراه نگرشهای منفی نسبت به خود در قالب مثلث شناختی تولید نوعی فشار روانی می کند منظور از مثلث شناختی سه گونه است که شامل احساس داشتن عیب ونقص ، احساس بی لیاقتی وناکارامدی ووگرایش به ارائه تعاریف وتفسیرهای منفی از تجارب خود است که همگی در نقش های زنانه وویژگی های رفتاری مربوط به آن موجود است. تعریف شناختی نیز از جمله ویژگی های شناختی است که فردرامستعد وآماده بیماری افسردگی کی کند یکی از انواع فشارهای شناختی تفکر دوگانه ای است که در آن فرد تحارب خود را در یک یا دو طبقه متضاد ارزیابی می کند فشارهای اجتماعی نیز خطر ابتلاء به افسردگی  را افزایش می دهد شیوع میزان افسردگی در بین قشر پایین جامعه اقلیت های قومی وآنانی که حمایت اجتماعی یا خانوادگی کم تری دارند نسبتا بالاست دانشمندان به این نتیجه رسیدند که زنان طبقه کارگر که درای سه یابیشتر از سه کودک  بودند، محرم رازی نداشتند. فاقد شغل خارج از خانه بودند وآنانی که پدرانشان را در سن کودکی ازدست داده  بودند بیشتر مستعد به افسردگی بودند به نظر می رسد افسردگی درزنان غالبا بعد از برخی رخدادهای تنش زا مثل ازدواج ، تولد فرزند، سقط جنین،طلاق،زایمان یا زایمان ناموفق باعث شروع افسردگی می شود(پایکل 1994)زنان افسرده نسبت به مردان علائم بیشتر دارند وعلایمی مثل بی ارزشی، فقدان علاقه واختلال اشتهارابیشتر از مردان ذکر می کنند تبین  های اجتماعی ازا این پدیده هایشان می دهدکه هم اکنون زنان مسئولیت های زیادی را بر عهده دارند.معمولا زنان  شغل های پایین تری را احراز می کنند وبین شغل وخانه داری سرگردان هستند. همچن این زنان ممکن است در معرض فشارهای فرهنگی باشند واین موجب افزایش فشار روانی آنان می شود یک تبیین روان شناختی تر می گوید که زنان بااحتمال بیشتری از مردان شکست هایشان را به ویژگیهای شخصی خود نسبت می دهند واین موجب می شود که خود را سرزنش کنند وعزت نفس آنان پایین باشد پژوهش حاضر در پی پاسخ دادن به این سوال است که میزان افسردگی در بین زنان خانه دار شهرستان اردبیل بیشتر است یا زنان شاغل شهرستان اردبیل؟

ضرورت واهمیت پژوهش :

بر طبق بررسی دانشمندان وسئولین بیشترین تنش مشکلات هیجانی درقالب افرسردگی استکه به روابط اجتماعی ، خانوادگی وپیشرفت شغلی اثر سوء داردکه نمونه های از احساس درماندگی درباره آینده مشکلات دیگر است که جزء علائم افسردگی است با توجه به اثری که افسردگی به روابط اجتماعی ،زایش،تربیت فرزندان وعملکرد انها در خانه ومحل کار دارد وبا توجه به اینکه شاهد گسترش این بیماری هستیم وبا توجه به اثری که افسردگی بر عاملی چون خودکشی دارد این پدیده را به عنوان یک معضل افسردگی از 17/8 در سال 1354 به 5/10 در سال 1374 رسیده است اگر افسردگی ادامه یابد به سطوح شناخت رفتاری فرد اثر می گذارد کنارگیری وانزوای خردشده وافکارخودکشی را در ذهن زنان به جریان می اندازد و اثرات زیان باری روی زندگی آنها به ویژه در روابط اجتماعی  وزندگی زناشویی آنها می گزارد . این اختلال مسائل بالینی برای زنان به وجود می آورد  واثرات چندان ناپذیری می گذاردومانع فعالیت های اثر بخش  آنها درمحیط اجتماعی ومحیط خانوادگی می شودومشکلات عظیمی را در زمینه های فعالیتی زنان ایجاد می کند بنابراین شناسایی زنان افسرده وبر آورد میانگین افسردگی باعث ارائه خدمات بهینه به این زنان می شود  از ضرورت های این پژوهش ،شناسایی عوامل مستعدساز  یا بوجود آورندهافسردگی است که این عمل درکنار هم معنی پیدا می کند ویک چرخه های معیوب را طرح ریزی می نماید بنابراین با شناسایی آن عوامل شاید بتوان طرحی ریخت که اثرات منفی انها کمتر شده و از مسائل عدیده ای که برای زنان به وجودمی آورند جلوگیری کرد. این پژوهش ارزش خود را از زمانی نشان می دهد که تدابیری اتخاذ شده در این تحقیق بتوانددر رفع این معضل بزرگ زنان یعنی افسردگی مثمر ثمر شود زیرا طبق تحقیقات انجام شده میزان افسردگی دربین زنان دو برار بیشتراز مردان است.