پایان نامه
جهت اخذ درجهی کارشناسی رشتهی مشاوره و راهنمایی
فصل اول
طرح پژوهش
مقدمه
با توجه به اینکه در کلیه جوامع پیشرفته صنعتی و همچنین در اغلب مکاتب انسانگرای علمی و یا مکتبهای انسان محور مذهبی مهمترین عامل رشد و توسعه بنیادی، جوانان بوده و کلیه برنامه ریزیهای علمی در جهت پیشرفت علمی و اقتصادی جامعه با نگرش و تحلیل شرایط و امکانات برنامهریزی و توسعه رشد این قشر ممکن میشود ، از این جهت مطالعه ریز بینانه این قشر مهم محسوب میشود .
عزت نفس یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشکیل میدهد و به طور حتم روی سایر جنبههای انسان اثر میگذارد و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبههای شخصیت یا ناموزونی آنها خواهد شد و حتی ممکن است پایهگذار بیماریهای روانی گوناگون مانند افسردگی ، کمرویی ، پرخاشگری ، ترس و ... شود . (بیابانگرد ، 1380 ، ص 10) .
عزت نفس عبارت است از ارزشی که اطلاعات و اعتقادات خود فرد در تمام یا چیزهایی که ازاء ناشی میشود به دست میدهد (شاملو ،1370،ص 70) .
عزت نفس و افسردگی از جمله مفاهیمی هستند که در چند دههی اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است . برنچ (1967) وارگو (1972) از عزت نفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل افسردگی نام میبرند . کوپراسمیت (1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان با عزت نفس بالا افرادی هستند که احساس اعتماد به نفس ، استعداد، خلاقیت و ابراز وجود میکنند و به راحتی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمیگیرند (بیابانگرد، 1380،ص29 )
افسردگی یکی از بیماریهای خلفی میباشد که در آن خلق بیمار پایین و افسرده است . خلق افسرده و بیعلاقگی یا بیلذتی از علائم کلیدی افسردگی هستند . افسردگی یکی از معضلاتی است که جسم و روح انسان حتی در بعضی مواقع جوامع انسانی را تحتالشعاع خود قرار میدهد . و از فرد افسرده انسانی با خلقیات نامتعادل میسازد . که از جمله آن خلقیات میتوان به انزواطلبی ، بیاعتمادی ، خمودگی ، کسالت اشاره کرد . اختلال افسردگی در همه اقشار جامعه رخ میدهد و به دلیل تغییرات غلط ار علائم افسردگی که اکثراانراواکنش قابل توجیح نسبت به استرس ،ضعف اراده،یاتلاش جهت کسب نفع ثانویه میدانند که چنین برخوردی مانع از آن است که افراد افسرده بتوانند درمانهای لازم را بگیرند ، که نهایتاباعث پیشرفت و عوارض ناشی از آن میشود .
بیان مسئله
عزت نفس یک شاخص بسیار مهم در شخصیت افراد است . عزت نفسب به مقدار ارزشی که ما به خود نسبت میدهیم و فکر میکنیم دیگران برای ما قائل هستند گفته میشود.
تحقیقات نشان میدهد که بین تهدید روانی و عزت نفس رابطه معکوس وجود دارد وقتی عزت نفس افزایش مییابد شدت ، تکرار تهدید روانی کاهش مییابد .
باید اضافه کنیم افرادی که عزت نفس پایین دارند میکوشند تا موفقیتها را به بیرون نسبت دهند و شکستها را به درون مربوط نمایند . زیرا آنها عزت نفس پایین دارند . سبک های اسنادی افسردگی را به کار میبرند . اولین کسی که در زمینه آسیب شناسی روانی عزت نفس سخن گفت زیگموند فروید بود . به اعتقاد او اگر اعتماد به نفس آسیب ببیند امراض روانی بسیاری متوجه انسان میشود . به اعتقاد فروید اختلالات روانی را باید روی اعتماد به نفس بنا کرده تعریف نمود . و علامت شناسی و سبب شناسی را از این اصول تعیین نمود . در پهنه هستی آدمی آن سیمانی که تکهتکه موزائیکهای وجود آدمی را به یکدیگر متصل میکند ، اعتماد به نفس است هرگاه این سیمان و پیوند دهنده اجزاست شدو درهم ریخت شخصیت از هم میپاشد و سرانجام فرو میریزد . با یک تقسیم بندی کوچک از اختلال در عزت نفس میتوان از اختلالات شخصیتی ، نوروزها که بیماریهای خفیف روانی هستند و سایکوزها (بیماریهای شدید روانی هستند) نام برد ، که در این پژوهش مجال بحث در مورد اختلالات شخصیتی و سایکوزها وجود ندارد و به دلیل ارتباط پژوهش با نوروزها فقط به بررسی آنها میپردازیم .
نوروزها بیماری واقعی اعتماد به نفس هستند و اولین آن افسردگی میباشد . افسردگی و اعتماد به نفس هیچ کدام مقدم بر دیگری نیستند و به صورت چرخهای عمل میکنند . تمامی افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند ، کاندیدای افسردگی هستند .
بنابراین اگر والدین کودک را با اعتماد به نفس پایین تربیت کردند ، علاوه بر ابتلا به اختلالات شخصیت احتمال ابتلا به افسردگی بیشترین درصد را دارد .
عکسالعمل افراد مختلف نسبت به استرسها مختلف است . نظیر اضطراب افسردگی ، انزوا ، مشکلات بدنی و ... افرادی که اعتماد به نفس پایین دارد نسبت به استرس عکسالعمل افسردگی را نشان میدهند. افراد افسرده حتی هنگامی که با موفقیت زیادی مواجه میشوند تجربه موفقیت در آنها به افزایش اعتماد به نفسشان نمیشود . شیوه اسنادی آنها سبب ابقاع عزت نفس پایین و احساس درماندگی در آنها میشود. و شواهد مهمی وجود دارد مبتنی بر اینکه کودکان افسرده شیوه اسنادی افسردهساز مشابه بزرگسالان را تجربه میکند .(جانی ، کمالی ،1381، ص7)
تحقیقات نشان میدهد که میان نشانههای افسردگی در کودکان و بزرگسالان مشابهتهایی وجود دارد. معمولان کودکان افسرده مانند بزرگسالان افسرده ، عزت نفس پایین مشکلاتی در تمرکز و توجه و روابط ضعیف با همسالان و گوشهگیری اجتماعی را تجربه میکنند که این نشانهها در مورد دانشجویان دانشگاهها نیز صادق است . دانشجویان به اقتضای سن و موقعیتی که در آن قرار دارند ، در معرض ابتلا به انواع اختلالات عاطفی میباشند . بیشتر آنان برای نخستین بار دور از خانواده خود زندگی میکنند آنان باید خود را با اوضاع و احوالی که مستلزم انواع رفتارهای سازشی جدید تطبیق دهند .
علاوه بر آن گرچه دانشگاهها ، دانشجویان خود را از بین مستعدترین و پیشرفتهترین دانشآموزان دبیرستانها انتخاب میکنند ولی تحصیل در سطح دانشگاه بسیار مشکلتر و رقابتانگیزتر است. و بسیاری از دانشجویان که همواره جزء بهترینهای کلاس خود بودند ، نمیتوانند تصور مقامی نازلتررا در دانشگاه تحمل کنند .
دانشجویان غالباً مطمئن نیستند که کدام خط مشی را میخواند . آنان ممکن است در بازه پولی که والدین آنها برای تحصیلاتشان میپردازند احساس گناه نموده حتی هنگامی که هیچ آرمان روشنی درباره کیفیت زندگی آینده خود ندارند برای موفقیت بیشتر احساس اجبار کنند .
افزون بر آن ممکن است افراد کمی باشند که آنان بتوانند برای کمک یا پشتیبانی نزد آنان بروند . دوستان قدیمی آنان در حال بازگشت به خانه و خانواده خود هستند و تلاش برای یافتن دوستان جدید ممکن است موجب اضطراب و در نتیجه احساس انزوا و تنهایی شدید در آنها بشود .
اغلب دلایلی که در مورد افسردگی دانشجویان ذکر شد ناشی از فقدان یا کمبود عزت نفس است وضعیتی که در آن فرد ارزش کمی برای خود قائل است ، اعتمادی به خود ندارد و خود را نسبت به دیگران در موقعیت پایین میپندارد (مجله تربیت ، 1379 ، ص 50) .
با این تفاصیل این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال است که آیا بین عزت نفس افراد با افسردگی آنها میتواند ارتباط وجود داشته باشد ؟
موضوع پژوهش :
بررسی رابطه عزت نفس و افسردگی در بین دانشجویان رشته مشاوره و راهنمایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر
ضرورت و اهمیت مساله :
یکی از مهمترین و اساسیترین نیازهای یک شخص رشد یافته ، دانستن عزت نفس است. خصوصاً این نیاز مبرم بشری در دوره جوانی ، اهمیت بیشتری پیدا میکند . زیرا جوان دارای سطح بالای عزت نفس موثرتر میآموزد ، روابط سودمندتری برقرار میکند ، بهتر میتواند از فرصتها استفاده کند و مولد و خودکفا باشد .
به عکس جوانی که عزت نفس کمتری دارد ، به آسانی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد ، خود را ناتوان و بیارزش میپندارد ، از امکانات و استعدادهای خود ارزیابی ضعیفی دارد و در امور مختلف زود ناامید میشود و این عوامل فرد را بیشتر مستعد افسردگی میکند .
روانشناسان در دهههای اخیر در بررسی اختلالات عاطفی و انحرافات اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از اختلالات و آسیبها ، در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش و عدم احساس کنترل و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیتهای دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب و عدم عزت نفس ریشه دارد .
بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگیهای روزافزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی آمادهسازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی و افزایش اعتماد به نفس امری ضروری به نظر میرسد . در همیت راستا ما در این پژوهش سعی داریم به این مسئله پی ببریم که آیا بین عزت نفس و افسردگی دانشجویان رابطه وجود دارد ؟
آیا دانشجویانی که دارای عزت نفس بالا هستند به مراتب از دانشجویانی که دارای عزت نفس پایین هستند کمتر دچار افسردگی میشوند و بالعکس .
فرضیه تحقیق :
با توجه به اینکه هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه عزت نفس و افسردگی در بین دانشجویان رشته مشاوره است ، بنابراین فرضیهزیر مدنظر بوده است :
بین عزت نفس و افسردگی در بین دانشجویان ارتباط وجود دارد .
تعاریف اصطلاحات و واژهها : (عملیاتی و نظری)
تعاریف مفهومی واژهها :
عزت نفس : عزت نفس به قضاوت شخص پیرامون ارزش خویشتن اطلاق میگردد و عبارت است از ارزیابی وارزشیابی مداومی که شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود دارد (ترجمه گنجی ،1383،ص10)
افسردگی : افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق دارد و نحوه ادراک او را از خویش و محیطش دگرگون میسازد (اکبری ، 1380، ص 40) .
تعاریف عملیاتی واژهها :
عزت نفس : منظور از عزت نفس نحوهای است که آزمودنی در پرسشنامه کوپراسمیت بدست آورده است.
افسردگی : نحوه بدست آمده در رابطه با پاسخدهی به تعداد 21 ماده از تست بک از طرف آزمودنها است.