روش تحقیق بررسی رابطه اعتقاد به آموزه‌ های مذهبی اسلام و هوش هیجانی دانشجویان

تعداد صفحات: 28 فرمت فایل: word کد فایل: 10003294
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: پایان نامه روانشناسی
قیمت قدیم:۵,۶۰۰ تومان
قیمت: ۴,۳۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه روش تحقیق بررسی رابطه اعتقاد به آموزه‌ های مذهبی اسلام و هوش هیجانی دانشجویان

    چکیده:

    بررسی نقش آموزه‌ های مذهبی در کاهش مشکلات روحی روانی جوامع در عصر حاضر موضوع تحقیقات فراوانی بوده است، اما اندکی از این مطالعات سعی در بررسی رابطه مذهب و هوش هیجانی داشته‌اند. در همین راستا این پژوهش به بررسی رابطه این دو متغیر در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه یزد پرداخته است. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که بین سطح هوش هیجانی و اعتقاد مذهبی، رابطه مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد، به طوری‌که رشد و تقویت اعتقادات مذهبی، باعث افزایش توان کنترل احساسات و هیجانات درونی خود و دیگران و به عبارتی، بهبود سطح هوش هیجانی جامعه می­گردد. همچنین بیشترین ضریب همبستگی، بین بُعد حل مسأله و اعتقادات مذهبی وجود دارد.

    واژگان کلیدی: اعتقادات مذهبی، بهداشت روانی، هوش هیجانی.

    طرح مسأله

    رفتارها و عقاید مذهبی، تأثیر مثبتی در معنا­دار کردن زندگی دارند. رفتارهایی از قبیل  توکل به خداوند، عبادت، زیارت و... می‌توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش‌های مثبت، موجب آرامش درونی فرد شوند. داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق داشتن به منبعی والا، امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکل­زای زندگی، بهره‌مندی از حمایت­های اجتماعی و معنوی و...، همگی از جمله روش­هایی هستند که افراد مذهبی با دارا بودن آنها می­توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند. (Yang and Mao, 2007) باور به اینکه خدایی هست که موقعیت­ها را کنترل می­کند و ناظر بر بندگان است تا حد بسیاری، اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می‌دهد، به طوری‌که اغلب افراد مؤمن، ارتباط خود را با خداوند، مانند یک دوست بسیار صمیمی، توصیف می­کنند و معتقدند می­توان از طریق اتکا و توسل به خداوند، اثر موقعیت‌های غیر قابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. (Fountoulakis etc, 2008)

    مذهب می­تواند در تمامی موقعیت­ها، نقش مؤثری در استرس­زدایی داشته باشد و در ارزیابی موقعیت، ارزیابی شناختی فرد، فعالیت‌های مقابله، منابع حمایتی و...، سبب کاهش گرفتاری روانی شود. بر این اساس، مدت­هاست که تصور می­شود بین مذهب و سلامت روان، ارتباط مثبتی وجود دارد و اخیراً نیز روان‌شناسان مذهب، حمایت‌های تجربی بسیاری را در این زمینه جلب نموده­اند. 1998.) ،  (Levin and Taylor

    وایلد[1] و همکاران او نشان دادند که 20 تا 60 درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ را باورهای مذهبی تبیین می‌کنند. (Wilde and Joseph,1997) در مطالعه دیگری، وینفیلد[2] نشان داد که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50 سال، نگرش‌های مذهبی با سلامت روانی، رابطه مثبتی دارند. همچنین مذهبی بودن با رضایت زناشویی در مردان و زنان و رضایت شغلی در مردان مرتبط بود. Winfield, 1995))

    بنابراین به نظر می­رسد که مذهبی بودن و روحیه و رفتار دینی داشتن، بخشی از ویژگی­های شخصیتی به حساب می‌آیند و باید به مطالعه رابطه آنها با سایر سازه­های روانی پرداخته شود. از طرف دیگر، روان‌شناسانی که در حوزه سازه­های روانی مطالعه کرده‌اند، هوش هیجانی را عاملی مهم در زندگی افراد به شمار آورده‌اند و استفاده از اصول مذهبی و اخلاقی را در رشد و پیشرفت آنان متذکر شده­اند. (رستمی، 1383) همچنین گراناچر[3] معتقد است که رشد و تحول اخلاقی که در اثر أعمال مذهبی روی می­دهد، در رشد هوش هیجانی نقش مهمی دارد و محدوده­ای که هوش هیجانی در آن مورد استفاده قرار می­گیرد، به حد و مرزهای اخلاقی نیاز دارد. بدون وجود یک راهنمای اخلاقی که افراد را در استفاده از استعدادهایشان راهنمایی ­کند، هوش هیجانی را نمی­توان به منظور رسیدن به اهداف عالی به کار گرفت. (Granacher, 2000)

    اکثر تحقیقات ذکر شده در زمینه ارتباط بین مذهب و سازه­های روانی، در ادیان دیگری صورت گرفته است و از آنجا که دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی، ارایه دهنده کامل­ترین و سلامت‌سازترین سبک زندگی بشریت است و احکام آن حوزه‌های وسیع اخلاق فردی و اجتماعی، ارتباطات بین فردی، بهداشتی و سلامت روانی را در بر می­گیرد، مطالعه علمی اثرات و نقش متغیرهای مذهبی دین مبین اسلام در سلامت روانی، یک ضرورت اساسی به نظر می‌رسد. این پژوهش درصدد است تا در همین راستا به بررسی رابطه اعتقادات مذهبی اسلامی و هوش هیجانی به عنوان یکی از زیر مولّفه­های سلامت روانی - در مؤسسات آموزشی - که یکی از مهم‌ترین مراکز رشد عقاید مذهبی در جوانان هستند، بپردازد. لذا در این پژوهش دانشجویان دختر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه یزد به عنوان جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

     

    چارچوب نظری

    در جهان امروز، بهداشت روانی اهمیت بسیاری دارد، زیرا در عصری زندگی می‌کنیم که به موازات پیشرفت­های تکنولوژیکی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، نابسامانی‌های روانی و نفسانی، در حال گسترش است. بسیاری از افراد از مشکلات روانی به شدت رنج می‌برند و نه تنها خود در بحران هستند، خانواده و جامعه را نیز دچار چالش می­کنند. بهداشت روانی، علمی است در جهت بهزیستی، رفاه اجتماعی و سلامت زندگی که با تمامی دوره­های زندگی (پیش از تولد تا مرگ) و با تمامی زوایای زندگی (محیط‌های خانواده، مدرسه، دانشگاه، کار و جامعه) ارتباط دارد. انسان در کنار نیازهای فیزیولوژیک، دارای نیازهای عاطفی، اخلاقی، مذهبی، آموزشی و هدایتی است که زندگی سالم، در پرتو برآورده شدن این نیازها و ایجاد تعادل میان آنها به وجود می­آید. (لشگری، 1381)

    یکی از پدیده­هایی که در دهه اخیر، مورد استقبال فراوانی قرار گرفته، پدیده هوش عاطفی است. دلیل این امر توانایی بالای هوش عاطفی در حل بهتر مسایل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافت‌های فکری و احساسی است. پژوهش­های متعددی نشان داده‌اند که هوش عاطفی می­تواند سبب افزایش میزان سلامتی، رفاه، ثروت، موفقیت، عشق و شادی گردد. (Salovey and Mayer, 1990) گلمن[4] در تعریف هوش هیجانی، آن را نوع دیگری از هوش می‌داند که حاکی از شناخت احساسات خویشتن است و از آن برای اتخاذ تصمیم‌های مناسب در زندگی استفاده می‌شود. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق و خوی، وضع روانی، کنترل تکانه­ها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد می‌کند. این نوع هوش، همچنین حاکی از همدلی، یعنی آگاهی یافتن از احساسات افراد پیرامون ماست. (رستمی، 1384)

    روان‌شناسی بهداشت، در سال­های اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مذهبی و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی و روانی آنها در نظر گرفته است. شیوه­های مقابله مذهبی با مسایل، توانایی­های شناختی و رفتاری­ هستند که فرد مضطرب  به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی  فشارزا به کار می‌گیرد. (King etc, 1997) در مقابله مذهبی از منابع مذهبی مثل دعا، نیایش ، توکل و توسل به خداوند و... استفاده می‌شود. یافته­های اخیر نشان می‌دهند از آنجا که این نوع مقابله­ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله­ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند، می­توانند مقابله­های بعدی را تسهیل نمایند؛ بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد، موجب تقویت سلامت روانی می­شود. (Gordon and Song, 1994)

    به طور کلی مقابله مذهبی با مشکلات روانی، متکی بر باورها و فعالیت­های مذهبی است و از این طریق در کنترل استرس­های هیجانی و ناراحتی­های جسمانی به افراد کمک می­کند. داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلّق به منبعی والا، امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکل‌زای زندگی، بهره‌مندی از حمایت­های اجتماعی، روحانی و...، همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با استفاده از آنها می­توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند. (Ellison, 1993)

    پاتریک فاگان[5]، معتقد است  اعمال مذهبی در بالا بردن سطح بهداشت روانی فرد، کاهش افسردگی، به دست آوردن عزت نفس و خشنودی در روابط فردی و اجتماعی مؤثّر است. به نظر وی افزایش سطح سلامت روانی، تأثیر بسزایی در زیاد شدن طول عمر شخص و امکان بهبودی از بیماری و کاهش ابتلا به بیماری­های کشنده دارد. (Granacher, 2000)

    بر اساس دیگر مطالعات انجام شده، بین مذهبی بودن و معنادار بودن زندگی و سلامت روانی، ارتباط نزدیکی وجود دارد. در یک سنجش صورت گرفته روی افراد بزرگسال با میانگین سنی 4/37 سال، مشاهده شد که بین سه شاخص مذهبی بودن (فعالیت‌های مذهبی سازمان یافته و غیر سازمان یافته) روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی، همبستگی مثبتی وجود دارد. (Markstrom, 1999)

    اسپیلکا[6] و همکارانش، دیگر پژوهشگرانی بودند که 36 مطالعه تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی‌تر یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ، با ترس کمتر از مرگ همبستگی دارد. همچنین در این مطالعات، افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهب درونی داشتند، ترس کمتری را از مرگ گزارش کردند.(spilka etc, 1985)  این امر بدان معناست که غلبه بر احساس ترس از مرگ، باعث می‌شود تا افراد، آرامش بیشتری را در زندگی خود احساس کنند و در نتیجه ناآرامی‌های درونی خویش را بهتر کنترل نمایند.

    مطالعات دیگر، تأثیر آموزه­ها و اعمال مذهبی را در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی، نشان داده­اند. به عنوان مثال، نتایج دو بررسی نشان داد، کسانی که به اعتقادات مذهبی پای‌بند بودند، اضطراب و ناراحتی کمتری را نسبت به کسانی که به اعتقادات مذهبی پای‌بند نبودند، داشته‌اند. etc, 1998) Lewis) گارتنر[7] در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی، شش مقاله را بررسی کرد و دریافت که در تمام این مطالعات، بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی، رابطه مثبتی وجود دارد (Ggartner,1996) هاردین[8]، سازگاری زناشویی 64 زوج را بررسی کرد و نشان داد که مذهب، به طور مثبت با سازگاری و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد. او همچنین نشان داد که مذهب، یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است.1997) (Hardin,

    زاکرمن[9] و همکارانش در پژوهشی گزارش دادند در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آورده‌اند، میزان مرگ و میر 42 درصد بوده، در حالی‌که این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داشته‌اند، 19 درصد است(Zuckerman etc, 1984) در بررسی دیگری مشاهده شد افرادی که همیشه از مقابله‌های مذهبی استفاده می‌کنند نسبت به افرادی که کمتر و یا گاهی از این مقابله­ها استفاده می­کند، در 9 شاخص از 12 شاخص سلامت روانی، نمرات بالاتری کسب کردند. (Koenig et all, 1997)

    مینارد[10] نیز اثر زیارت مذهبی را روی افسردگی و اضطراب 24 بیمار سالمند بررسی کرد. او دریافت که علایم بیماری آنها بعد از زیارت، کاهش زیادی داشته است و حداقل تا ده ماه بعد از برگشتن از زیارت هم این اثر ادامه دارد. (Maynard, 1997) در مطالعه دیگری، مییر[11] نقش مذهب در سازگاری افراد با یک رویداد معنادار زندگی را بررسی کرد. او با 124 پدر و مادری که کودک خود را به علت سندرم مرگ ناگهانی از دست داده بودند مصاحبه کرد و دریافت که مذهبی بودن با  پذیرش آسان­تر این بحران، ارتباطی مستقیم دارد. همچنین مذهبی بودن با افزایش سلامت روانی و کاهش ناراحتی والدین در طی 18 ماه بعد از مرگ کودکانشان، ارتباط مستقیمی داشت. (2003 Meier,)

    نونیمیکر[12]، مکنیلی[13] و بلوم[14] در تحقیقی که با هدف بررسی رابطه دینداری و سلامت روانی نوجوانان سامان دادند، به این نتیجه رسیدند که دینداری در برابر اعمالی مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، مصرف مواد افیونی، برقراری رابطه جنسی نامتعارف و...، از نوجوانان محافظت می­کند. همچنین  مطالعه مالتبی[15] و دی[16] نشان داد که مذهب، سطح بهداشت روانی را افزایش می­دهد. (Nonnemaker et all, 2003)

    تحقیقاتی که در ایران به بررسی رابطه اعتقاد به اصول مذهبی اسلام و بهداشت روانی- اجتماعی صورت پذیرفته است نیز نشان می­دهد که میان نگرش مذهبی و سازگاری فردی و اجتماعی دانش‌آموزان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. (سهرابیان، 1379؛ خلیلی، 1379) همچنین در پژوهشی که با هدف تعیین رابطه وضعیت مذهبی و هوش هیجانی در دانش‌آموزان پیش­دانشگاهی صورت یافت، نتایج حاکی از آن است که میان وضعیت مذهبی و هوش هیجانی، رابطه­ای مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین مشخص شد که بین مولفه­های وضعیت مذهبی و عمل مذهبی، همبستگی بیشتری با هوش هیجانی وجود دارد. (رستمی، 1383) این نتایج بیانگر آن است که مذهب و عمل مذهبی نقشی اساسی در ثبات روانی و زندگی سالم اشخاص دارند.

  • فهرست و منابع روش تحقیق بررسی رابطه اعتقاد به آموزه‌ های مذهبی اسلام و هوش هیجانی دانشجویان

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    . ابراهیمی، امرالله و نصیری، حمید، 1376، «بررسی رابطه میزان افسردگی سالمندان مقیم خانه سالمندان با نگرش و عملکردهای دینی آنها»، گزارش پژوهشی مرکز تحقیقات علوم رفتاری در قلمرو اسلام، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.

    2. ابوالقاسمی، عباس و حجاران، محمود، 1375، «بررسی نگرش سالمندان به پدیده مرگ و راهبردهای مقابله با استرس در آنان»، ساری، سمینار سراسری روان‌پزشکی سالمندان.

    3. بهرامی مشعوف، عباس، 1373، «بررسی رابطه بین میزان عبادت و سلامت روان در دانشجویان پسر مرکز تربیت معلم همدان»، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم.

    4. پورحسینی، مژگان، 1380، «مقایسه میزان اعتقاد به معاد در بین بیماران مبتلا به اختلال افسرده‌خویی»، چکیده مقالات اولین همایش بین‌المللی نقش دین در بهداشت روان، ص 35و36، معاونت پژوهشی دانشگاه بین‌المللی علوم پزشکی ایران.

    5. جلالی، سید احمد، 1380، «هوش هیجانی»، ویژه‌نامه ارزشیابی تحصیلی، فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره 69 و 70.

    6. حقیقت، مریم، میرکیایی، اشرف و یعقوبی، طاهره، 1379، «بررسی مقایسه­ای میزان تنهایی در سالمندان همراه با خانواده و سالمندان ساکن در سراهای سالمندان شهر تهران»، مجموعه مقالات سالمندی ج 3، ص 11، تهران، گروه بانوان نیکوکار.

    7. خلیلی، ترابعلی، 1379، «بررسی رابطه نگرش مذهبی و سازش‌یافتگی اجتماعی دانش‌آموزان سال دوم متوسطه ناحیه 2 شهرستان اراک»، پایان‌نامه تحصیلی کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.

    8. رستمی، نادیا، 1383، «بررسی رابطه وضعیت مذهبی با هوش هیجانی در دانش‌آموزان مقطع پیش‌دانشگاهی شهر تهران در سال تحصیلی 83 – 84»، فصلنامه نوآوری‌های آموزشی، شماره 10، سال سوم.

    9. سهرابیان، طاهره، 1379، «بررسی رابطه نگرش مذهبی و میزان سازگاری فردی و اجتماعی در دانش‌آموزان دبیرستانی استان لرستان»، پایان‌نامه تحصیلی کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا(س).

    10. طهماسبی‌پور، نجف و کمانگری، مرتضی، 1375، «بررسی نگرش مذهبی با میزان اضطراب، افسردگی و سلامت روانی گروهی از بیماران بیمارستان‌های شهدای هفتم تیر و مجتمع حضرت رسول اکرم(ص)»، رساله دوره دکتری پزشکی، تهران، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران.

    11. گلزاری، محمود، 1379، «ساخت مقیاس سنجش ویژگی­های افراد مذهبی و رابطه این خصوصیات با بهداشت روان»، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی.

    12. لشگری، محمد، 1381، «بهداشت روانی در اسلام»، مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی قزوین، شماره 24.

    13. ملاشریفی، شیدا، 1379، «بررسی میزان اعتماد به نفس، سطح تحصیلی، رشد تحصیلی و محل سکونت در دو گروه دانشجویان دارای جهت‌گیری مذهب درونی و برونی»، پایان‌نامه کارشناس کودکان استثنایی دانشگاه علوم تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی.

    14. Alport, G.W, 1966 ,Religious Context of Prejudice.Journal for the scientific study of religion;26:447-457.

    15. Courtenay, B.C, Poon, I.W and et all, 1992, Religiousity and adaptationin the oldest old. International Journal of aging and human Development; 9(1): 67-56.

    16. Ellison, C. G, 1993, Religious involvement and self-perception    among black Americans, Social Forces, 71, 1027–1055

    17. Fountoulakis, Konstantinos N, Siamouli, Melina, Magiria Stamatia, Kaprinis George, 2008, late-life depression, religiosity, cerebrovascular disease, cognitive impairment and attitudes towards death in the elderly, Interpreting the data. Medical Hypotheses.70, 493–496

    18. Gartner, J, 1996, Religious commitment, mental health, and prosocial behavior, A review of the empirical literature. In E. P. Shafranske (Ed.), Religion and the clinical practice of psychology. Washington, DC: American Psychological Association.

    19. Gordon, E. W & Song, L. D, 1994, Variations in the experience of resilience, In M. C. Wang, & E. W. Gordon (Eds.), Educational resilience in inner-city America: Challenges and prospects. Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum.

    20. Granacher, JR, R. P, 2000, Emotional intelligence and the impacts of morality. Retrieved for world wide web. http://www.Info.com.

    21. Hardin, R, 1997, The economics of religious belief, Journal of Institutional and Theoretical Economics 153, 259–278

    22. King, V, Elder Jr, G. H, & Whitbeck, L. B, 1997, Religious  involvement among rural youth, An ecological and lifecourse perspective, Journal of Research on Adolescence, 7, 431–456

    23.  Koenig, H. G, Hays, J. C, George, L. K, Blazer, D. G, Larson, D. B, & Landerman, L. R, 1997, Modeling the cross-sectional relationships between religion, physical health, social support and depressive symptoms, American Journal of Geriatric Psychiatry, 5, 131–144

    24. Levin, J. S, & Taylor, R. J, 1998, Panel analyses of religious involvement and well-being in African-Americans, Contemporaneous vs longitudinal effects. Journal for the Scientific Study of Religion, 37, 695–709

    25. Lewis, C. A, Shevlin, M, Lloyd, N. S. V, & Adamson, G, 1998, The Francis Scale of Attitude Towards Christianity (Short Scale), exploratory and confirmatory factor analysis among english students. Journal of Social Behavior and Personality, 13, 167–175

    26. Maltby, J, & Day, L, 2004, Should never the twain meet? Integrating models of religious personality and religious mental health. Personality and Individual Differences, 36, 1275-1290

    27. Markstrom, C. A, 1999, Religious involvement and adolescent psychosocial development, Journal of Adolescence, 22, 205–221

    28. Maynard, R. A (Ed),1997, Kids having kids: Economic costs and social consequences of teen pregnancy, Washington, DC: The Urban Institute Press.

    29. Meier, A. M, 2003, Adolescents’ transition to first intercourse, religiosity, and attitudes about sex, Social Forces, 81, 1031–1052

    30. Moriarty, N, Stough, C, Tidmarsh, P, Eger, D, & Dennison, S, 2001, Deficits in emotional intelligence underlying adolescent sex offending, Journal of Adolescence, 24, 743-751.  

    31. Nonnemaker, J. M, McNeely, C. A, & Blum, R. W, 2003, Public and private domains of religiosity and adolescent health risk behaviors, Evidence from the National Longitudinal Study of Adolescent Health. Social Science & Medicine, 57, 2049-2054

    32. Salovey, P, Mayer, J.D, 1990, Emotional Intelligence. Imagination, Cognition and Personality, No. 9: pp. 185–211.

    33. Smith, H. C. 1973. Sensitivity training, New York, McGraw-Hill.

    34.  Spilka. B, Hood Jr, R. W, & Gorsuch, R. L, 1985, The psychology of religion: an empirical approach, Englewood Cliffs, NJ, Prentice Hall.

    35. Stratton, C. W, & Reid, M. J, 2003, Treating conduct problems and strengthening social and emotional competence in young children, the dina dinosaur treatment program. Journal of Emotional and Behavioral Disorders, 3.130   

    36. Trinidad, D. R, Unger, J .B, Chou, C. P, & Johnson, C. A, 2004, The protective association of emotional intelligence with psychosocial smoking risk factors for adolescents, Personality and Individual Differences, 36, 945-954

    37. Wilde, Alex, & Joseph, Stephen, 1997, Religiosity and personality in a Moslem context, Personality and Individual Differences, 23(5), 899– 900          

    38. Winfield, L. F, 1995, The knowledge base on resilience in African-American adolescents, In L. J. Crockett, & A. C. Crouter (Eds.), Pathways through adolescence, Individual development in relation to social contexts. Mahway, NJ, Lawrence Erlbaum.

    39. Yang, Ke-Ping, Mao, Xiu-Ying, 2007, A study of nurses’ spiritual intelligence: A cross-sectional questionnaire survey, International Journal of Nursing Studies 44, 999–1010

    40. Zuckerman, D. M, Kasl, S. V & Ostfeld, A. M, 1984, Psychosocial predictors of mortality among the elderly poor, American Journal of Epidemiology, 119, 410–423

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت