فصل اول
اهداف پژوهش
1رزیابی رهبری افراد ( مدیریت ) انسانگرا – کارگرا با استفاده از نظریه فیدلر را در مدارس ابتدائی ، راهنمائی و متوسطه در رابطه با مدیران و کارکنان را مورد آزمایش قرار دهد .
به ویژگیهای کلی مدیران آموزشی نظیر ، سطح تحصیلات ، مدک تحصیلی مرتبط با مدیریت ، آموزش های ضمن خدمت مدیریت ، سابقه خدمت و جنسیت دست یافت .
ارتباط گرایش کاری یا رابطه ای مدیران با متغیرهاییی مثل سطح تحصیلات ، سابقه ، سن و غیره را مشخص کند . همچنین شیوه برخورد مدیران با سایر کارکنان از چه جنبه گرایش کاری ، گرایش به روابط انسانی و گرایش متوسط به روابط کاری و انسانی در مدارس و درصد گرایش معرفی شود. از بعد کاربردی هم مشخص گردد ، عموماً چه مدیرانی گرایش به روابط انسانی دارند .
اهمیت پژوهش
واحدهای آموزشی به دلیل ارتباط با انسان و تربیت او باید شیوه مدیریتی متفاوتی با سایر محیط های کاری مثل مراکز تولیدی داشته باشد . اگر مدیر که با معلمین تحصیلکرده و با تجربه کار می کند ، به آنها صرفاً بعنوان یک جز ماشین که فقط باید کار کند بنگرد مسلماً در انجام وظیفه مدیریتی خود با اشکال ، مقاومت کارکنان برای همکاری ، بروز درگیریها و در نتیجه فشارهای فزاینده محیط کار مواجه خواهد شد .
ایجاد رابطه مطلوب توسط مدیر با معلمین ضمن ایجاد محیطی امن ، کارآیی افراد را بالا می برد و رضایت شغلی را به همراه خواهد داشت .
آموزش و پرورش زیربنای توسعه اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است . ببرسی عوامل موثر در پیشرفت و ترقی جوامع پیشرفته نشان می دهد که همه این کشورها آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند . در واقع معلم هسته اصلی نظام آموزش دستگاه تعلیم و تربیت و مجری حقیقی این امر حیاتی است .معلم به مدیر آموزشگاه به عنوان نماینده دستگاه آموزشی و پرورش نگاه می کند و برخوردهای مدیر تأثیر عمیقی بر معلم و کار او دارد.
مدرسه از جمله نهادهایی است که سبب کار ، مهارت انسانی و برقراری روابط عاطفی و دوستانه در آن از ضروریات اجتناب ناپذیر است .
برقراری و غنی کردن روابط انسانی در مدرسه از مدیر شروع می شود و این به دلیل آن است که معلمان تا حد زیادی از خصایص اخلاقی مدیر الگو می گیرند ، بنابر این اگر مدیران مدارس به مهارت در روابط انسانی به معنای عملی آن مجهز شوند ، بسیاری از تضادها نارسائی ها ودر گیریهایی که بخشی از انرژی مدیر مو معلمان را به خود اختصاص می دهد از بین می رود .
مدیران مدارس می توانند از طریق بازنگری رفتار خود نحوه برقراری ارتباط با مجموعه مدرسه را بهبود بخشند و مدرسه ای پویا با آموزشی پویا را برای کمک به تحقق اهداف کلان توسعه به ارمغان آورند .
فرضیه های تحقیق :
بین مدیرانی که تحصیلات مرتبط با مدیریت دارند و مدیرانی که تحصیلات مرتبط با مدیریت ندارند و نوع سبک مدیرت آنها تفاوت معنا داری وجود دارد.
بین سطح تحصیلات مدیر و سبک های مدیریت رابطه معنا داری وجود دارد .
بین جنسیت و سبک های مدیریت رابطه معنا داری وجود دارد.
تعاریف عملی
گرایش شدید کاری مدیر :
یک مدیر با گرایش شدید کاری معتقد است که کار و شغل بیش از دیگر امور برایش اهمیت دارد . لذا همکارانی که ضعف کاری دارند نمی توانند تحمل کنند . برای او کار آنقدر مهم است که دیگر محاسن همکارانش را ممکن است نادیده بگیرد فقط انجام کار آنها را ارضاء می کند . اعتبار و شخصیت خود را غالباً از طریق کسب موفقیت های شغلی بدست می آورند .آنها براساس دستورالعمل های واضح عمل می کنند . از نظر آنان کارمند خوب آنست که به درستی وظیفه خود را انجام می دهد و کاری به سایر ابعاد کارمندان ندارند . از نظر کارمندان هم این مدیران فقط مدیر کنترل انجام کار کی باشند و ارتباط آنان صرفاً از بعد انجام کار و طلب انجام کار تعیین می شود .
گرایش به روابط انسانی مدیر :
چنین مدیری همواره پرسنل خود را به مشارکت در تصمیم گیری و ارائه نظرات جدید تشویق می کند . از پیچیدگی او ضاع ناراحت نمی شوند و چنین وضعی را که نیاز به خلاقیت دارد دوست می دارند . تحرک و تلاش آنها بیشتر به نوع تصورات و روابط دیگران با ایشان بستگی دارد . لذا نسبت به اظهار نظرها و روابط حساسند . آنها فقط به فکر انجام کار توسط زیردستان نیستند بلکه به احساسات و نیازهای آنان هم توجه می کنند . این مدیران معمولاً وجود شخصیت و ویژگی های فردی همکاران و دانش آموزان را می پذیرند و در مجموع مثبت نگر و انعطاف پذیر هستند .
گرایش متوسط به کار و رابطه در مدیر ( مدیران مستقل ) :
این مدیران با وجود گرایش احتمالی به یکی از دو وضعیت گفته شده ترکیبی از اوصاف دو گروه قبل را دارند آنها کمتر دچار اشتباه ذهنی می شوند . نگران طرز تفکر دیگران نیستند ، نوعاً انعطاف پذیرند و از تجربیاتشان حداکثر استفاده را می کنند . عملکردشان بر شرلیط بحرلتی شدید ، معقول و طبیعی است و در شرایط بحرانی ضعیف ، معقول تر ، از توانایی های خود در شرایط متفاوت استفاده فراوان می برند.
دوره های تحصیلی :
الف ) دبستان ب ) راهنمائی ج ) متوسطه می باشند .
تعاریف نظری
کانون توجه مدیریت علمی بیشتر بر شوقهای مادی بر انجام کار بهتر از زیردستان مربوط می شد . بعد از تیلور هندی فایول بیشتر به مسائل عمومی مدیریت پرداخته و رهنمودهای کلی را به چگونگی اداره یک مؤسسه معطوف کرده است .
ماکس وبر در سازمانها جایی را برای روابط انسانی و عاطفی در نظر نمی گرفت و معتقد بود که غیر شخصی شدن نظام اداری است که مورد نظر ماست ، زیرا کارمند وظیفها ای را بدون هیچ گونه عشق و اشتیاقی انجام می دهد و مطابق مقررات با آن سرو کار پیدا می کند . بعد از جنگ جهانی دوم مکاتب مدیریت ، شعب متعدد یافت و با پیشرفتهایی که در زمینه تکنولوژی تولید ، تکنولوژی ارتباطات و صنعت محاسبات الکترونیکی به وجود آمد ، علم مدیریت نیز تکامل یافت و حل مسائل مدیریت از طریق محاسبه علمی شد .
مگ گریگور در نظریه « Y,X » می کوشد طبیعت و انگیزش انسان را که در فهم رفتار اهمیت دارند توضیح دهد .
در نظریه « X » انسان معمولی باید تحت اجبار کنترل و تهدید قرار گیرد تا برای سازمان کارکند و مدیر باید از اجبار و تنبیه و بعضی یادداشتهای مالی برای بکار وداشتن نیروها استفاده کند .
در نظریه « Y » کار در صورتی که ارضاء کننده باشد مثل تفریح و بازی است و جهت اینکه افراد برای سازمان کار کنند نیاز به تنبیه و اجبار نیست و اگر یاد داشتهایی نظیر وضایت نفس و شکوفایی استعداد شخصی دریافت دارند نسبت به هدفهای سازمان متعهد خواهند شد .
خلاصه فصل :
مدیران واحدهای آموزشثی که با هدف تعلیم و تربیت با معلمان ، کارکنان و والدین دانش آموزان ارتباط دارند باید شیوه مدیریتی متفاوتی با سایر محیط های کاری مثل مراکز تولیدی و غیره داشته باشند . اگر مدیر به معلمین تحصیلکرده و با تجربه صرفاً به عنوان یک جزء ماشین تولید بنگرد مسلماٌ در انجام وظایف خود با اشکال و فشارهای فزاینده محیط کار مواجه خواهد شد.
ایجاد رابطه مطلوب توسط مدیر با معلمین ضمن ایجاد محیطی امن ، کارایی افراد را بالا می برد و رضایت شغلی را به همراه خواهد داشت .
هدف کلی پژوهش پی بردن به این مسئله است که مدیران واحدهای آموزشی عموماً گرایش کاری دارند یا گرایش به روابط انسانی یا حالتی متوسط از این دو ؟
و تا حدی ممکن مشخص شود متغیرهایی مثل : میزان تحصیلات ، سابقه خدمت ، جنسیت ، سابقه مدیریت ، دوره های ضمن خدمت مرتبط با مدیریت و غیره ارتباطی با گرایش مدیر دارند؟
همچنین بررس شود در دوره های مختلف تحصیلی و( ابتدایی ، راهنمایی ، متوسطه ) مدیران گرایش های مختلف برخوردارند یا خیر.
نقش یک مدیر، سرپرست یا یک رهبر گروه کاری، نقشی خاص و حائز اهمیت است . رفتار، حالات و اعمال یک رهبر تأثیر مستقیم بر پرسنل دارد . بنابر این ، هر کس که عهده دار یک پست مدیریتی است باید این موضوع که رهبران کارها را از طریق دیگران انجام می دهند را به صورت روشن درک کند .
فصل دوم
پیشینه تحقیق
رهبری
رهبری عبارت است از هنر و علم نفوذ در اشخاص ، به طوری که با میل و خواسته خود در جهت حصول به هدف هایی تعیین شده گام بردارند .
نظریه های رفتاری
نظریه های رفتاری پس از ناکامی تحقیقات در زمینه شناخت خصوصیات فردی در رهبری ، طرح گردید . این نظریه ها در پی این بودند تا ببینند که آیا رفتار منحصر به فردی وجود دارد که رهبران موفق آن را در پیش گیرند .
نظریه X و نظریه Y
نظریه X و نظریه Y دو نوع نگرش مدیران به کارکنان را نشان می دهد . به عقیده داگلاس مک گریگور سازمان کلاسیک با ویژگیهایی مثل تصمیم گیری متمرکز ، مشاغل تخصصی و سرپرستی از نزدیک ، نتیجه حاصل از مفروضات دانشمندان کلاسیک درباره طبیعت انسان است . مک گریگور این مفروضات را نظریه X نامید .
مفروضات X
انسان معمولی ذاتاً از کار بیزار است و تا می تواند از آن می گریزد .
انسان را باید با زور و اجبار ، نظارت و هدایت ، و تهدید به کوشش واداشت .
انسان هدایت شدن را به قائم به ذات بودن ترجیح می دهد و از مسئولیت گریزان است .
مک گریگور در مقابل مفروضات کلاسیک ، نظریه Y و رشته مفروضاتی را که سر آغازی برای نظریات جدید به شیوه رهبری منابع انسانی بود پیشنهاد کرد .
مفروضات Y
انسان معمولی ذاتاً از کار بیزار نیست .
نظارت برونی و تهدید به مجازات تنها راه وادار کردن فرد به کوشش نیست .
افراد با ارضای نیازهای برترشان یعنی نیاز به موفقیت ، احترام ، و خودیابی به بهترین وجه برانگیخته می شوند .
انسان در شرایط مطلول نه تنها از مسئولیت گریزان نیست بلکه در جستجوی آن نیز هست .
همه مردم تا حدی می توانند از تخیل ، نبوغ ، و قدرت سازندگی و نوآوری در حل مسائل سازمانی در سطحی نسبتاً بالا و به صورت گسترده استفاده کنند .
سبک های رهبری
مدیر، روش یا سبک رهبری را با این هدف انتخاب می کند که بتواند به عنوان یک رهبر، بیشترین تأثیر را بر کارکنان داشته باشد .
پنج نوع سبک رهبری
رهبر اقتدارگرا : رهبر اقتدار گرا قدرت خود را از منابعی مثل مقام ، دانش ، زور یا توانایی تشویق و تنبیه می گیرد و این قدرت را به عنوان یک اصل یا یک روش برای انجام امور، به کار می برد .
رهبر بوروکراتیک : این نوع رهبر مثل رهبر اقتدار گرا به مردم می گوید که چه انجام دهند و چگونه انجام دهند ، اما پایه همه دستورات او انحصاراً سیاست ها ، روش ها و دستورالعمل های سازمانی است .
رهبر دیپلماتیک : رهبر دیپلماتیک اگر چه عیناً قدرت رهبر اقتدار گرا را دارد ، اما ترجیح می دهد که تا جایی ممکن است با متقاعد کردن و از طریق برانگیختن افراد عمل نماید .
رهبر مشارکتی : رهبر مشارکتی به صورت باز ، مردم را به شرکت در تصمیم گیری ها ، سیاست گذاری ها ، و تعیین روش های اجرایی برای زمینه های محدود و یا گسترده دعوت می نماید . او یک رهبر دموکراتیک و یا یک رهبر مشاوره ای است .
رهبر رها کرده یا رهبر لجام گسیخته : رهبر رها کرده را به استب تشبیه کرده اند که دهنه اش باز شده است . او برای پیرامون خود یک هدف را مشخص می کند و عوامل مشخص آن مثل سیاست ها ، زمان انجام و بودجه آن را نیز تعیین می کند و سپس کنترل آنها را بدون هدایت و کنترل بیشتر رها می سازد ، مگر اینکه خود پیرامون تقاضای کنترل کنند .
چهار سبک مدیریت لیکرت
رفتار و سبک های مدیریت طی سه دهه در دانشگاه میشیگان آمریکا توسط پرفسور رنسیس لیکرت و همکاران وی مورد بررسی قرار گرفت .
سبک 1 این سبک یا نظام مدیریت به نام سبک « آمرانه » نامیده شده است .
مدیران در این سیستم بسیار خودکامه اند ، کمترین اعتماد را به زیردست دارند ، افراد را با ترس و تنبیه بر می انگیزند و تنها در موقعیت های اتفاقی از تشویق و پاداش استفاده می کنند .
سبک 2 این سبک یا نظام مدیریت به نام « خیر خواهانه – آمرانه » مشهور شده است . مدیران در این سبک اطمینان و اعتماد لطف آمیزی نسبت به زیردستان دارند ، کارکنان را با تشویق و پاداش به انگیزش می آورند و گاهی از ترس و تنبیه نیز استفاده می کنند.
سبک 3 به عنوان سبک « مشورتی » خوانده شده است . مدیران در این سبک اعتماد نسبی ولی نه کامل به زیردستان خود دارند ، برای انگیزش کارکنان به آنان پاداش می دهند و گاهی از تنبیه استفاده می کنند ، تا اندازه ای مشارکت را دوست دارند و دربرخی موارد از مشورت با کارکنان استفاده می کنند .
سبک 4 این سبک را مشارکت جویانه ترین سبک می دانند و آن را « مشارکتی – گروهی » می نامند . در این سبک مدیران به طور کامل به زیردستان خود در همه امور اعتماد و اطمینان دارند ، همیشه از اندیشه ها و نظرات زیردستان بهره می گیرند و به گونه ای سازنده آن را به کار می بندند .
لیکرت دریافت در مجموع مدیرانی که روش مدیریت 4 را به کار می بندند در کار خود به عنوان رهبر ، بیشترین موفقیت را به دست می آورند .